شاید وقتی موسوی ابهامات مطرح شده در خصوص منزل مسکونی اش را تکذیب می کرد و آن را "اطلاع ناصحیح" می خواند، گمان نمی کرد روزی خواهد آمد که اسناد مربوط به مدعایش منتشر شود تا مردم از آنچه هست، مطلع شوند.

به گزارش رجانیوز فروردین ماه سال جاری بود که نامه فاطمه رجبی خطاب به موسوی منتشر شد. در این نامه برخی تناقضات و ابهامات در خصوص عملکرد و مواضع موسوی مورد اشاره قرار گرفته بود. از جمله بحث ساده زیستی و منزل مسکونی میرحسین. رجبی نوشته بود: «موسوی ساده‌زیست است!؟ کدام ساده‌زیستی؟... اگر موسوی در کاخ‌نشین یا شاه‌نشین جماران سکنی ندارد، معنایش ساده‌زیستی است؟ روزی با ماشین، مسافتی را از پشت یک دیوار در منطقه پاستور طی کردم، به من گفته شد این مسافت دیوار خانه مسکونی موسوی است! به عمل کار بر آید به سخن‌دانی نیست.»

این نامه بود که واکنش هتاکانه‌ی ابراهیم نبوی و بعد از آن اطلاعیه موسوی را به دنبال داشت. موسوی خطاب به نبوی نوشت: «اینجانب به عنوان کسی که مخاطب نامه آن خانم محترم بوده‌ام، به جز اطلاع ناصحیحی که در مورد محل منزل مسکونی‌ام به ایشان داده‌اند، مابقی این نوشته را نظری در میان نظرات یافتم که یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری باید طاقت شنیدنش را داشته باشد.»

اما خانه‌ای که رجبی از آن سخن می گوید، خانه‌ای است که در سال 71 یعنی بعد از نخست وزیری موسوی و در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی با قیمتی بسیار نازل، یعنی حداقل 70 برابر زیر قیمت، از طرف دولت به او واگذار شد. این خانه در 4 قطعه زمین به مساحت مجموعاً 517 مترمربع احداث شده است. در نامه رسمی محسن طائب، قائم مقام سرپرست نهاد ریاست جمهوری خطاب به دفترخانه اسناد رسمی آمده است: «سلام علیکم. احتراماً با عنایت به اینکه این نهاد در نظر دارد عرصه و اعیانی خانه احداثی در پلاک 2926 اصلی و 3 و 4 فرعی از 2926 اصلی و 3 فرعی از 2927 اصلی واقع در بخش 3 تهران موضوع وکالت نامه شماره 47236 مورخه 11/8/67 را به نام آقای میرحسین موسوی خامنه ای انتقال نماید. خواهشمند است وفق مقررات جاریه نسبت به انتقال اسناد پلاک های فوق الذکر به نام مشارالیه اقدام نمایند. ضمناً برادر محمد نکویی به عنوان نماینده این نهاد اسناد مربوطه را امضاء می نماید.»

آنچه در خصوص این خانه قابل توجه است، قیمت معامله است. در حالی که ارزش مالی خانه حداقل متری 70 هزار تومان بوده است، این خانه متری 1000 تومان به موسوی واگذار شده است. مساحت ساختمان معامله شده 1011 متر مربع بوده است. در واقع مهندس موسوی خانه را با ارزش حداقل یک هفتادم بهای اصلی آن از دولت هاشمی دریافت می کند.

موسوی در حالی این منزل را به ثمن بخس دریافت کرده است که عیار ادعای قانون‌گرایی و اخلاق وی شب گذشته نیز در فحاشی غیابی علیه احمدی‌نژاد روشن شد.

محمود احمدی نژاد نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، با اشاره به حاشیه های فراوانی که ورزش باشگاهی و ملی را احاطه کرده، گفت: باید خودم وارد شوم و این حواشی مخرب را از فوتبال کنار بزنم.

به گزارش ایرنا، احمدی نژاد عصر یکشنبه در گفت و گو با رادیو ورزش و در بیان برنامه های و دیدگاههای ورزشی خود، تصریح کرد: کشور ما توانمند است و ظرفیت های فراوانی دارد و نبایددر ورزش پرطرفدار فوتبال اینقدر ضعیف عمل کند.

رییس دولت نهم اصلی ترین دلیل ضعف فوتبال کشور را حاشیه های آن دانست و افزود: متاسفانه این رشته ورزشی دچار حاشیه های بسیار بدی شده است که باید برای کنار زدن آن فکر اساسی کرد.

احمدی نژاد با اشاره به هزینه های بسیار بالای ورزش فوتبال و رقم های درشت پرداختی به بازیکنان فوتبال، گفت :به رییس سازمان تربیت بدنی به عنوان متولی ورزش کشور گفته ام و از وی خواسته ام که این پرداخت های درشت را در فوتبال کنترل کند.

رییس دولت نهم در عین حال به موفقیت های ورزشی حاصل شده در چهار سال اخیر اشاره کرد و افزود: با اهمیت دادن به ورزش در دولت نهم شاهد موفقیت های غرور آفرین ورزشی در رشته های مختلف بوده ایم و از آن جمله می توان به قهرمانی در رشته های بسکتبال، والیبال، وزنه برداری، کشتی و بسیاری دیگر از رشته و همچنین موفقیت های ورزش بانوان در عرصه های داخلی و بین المللی اشاره کرد.

احمدی نژاد در این گفت و گوی رادیویی با تاکید بر اینکه همه باید به دنبال ساختن قهرمانان الگو در کشور باشیم، گفت: سازمان تربیت بدنی یک برنامه نظام مند برای دستیابی به این هدف طراحی کرده و در حال اجرای آن است.

نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در پاسخ به سوالی درخصوص راهکارهایش برای توسعه ورزش قهرمانی در کشور، گفت: نقش ورزش در ایجاد غرور ملی کم نظیر است و موفقیت ورزشکاران در عرصه های بین المللی به اندازه بسیار زیادی در تقویت غرور ملی تاثیر گذار است.

احمدی نژاد با اشاره به دیدار فوتبال تیم های ملی ایران و استرالیا در مقدماتی جام جهانی 1998اشاره کرد و گفت : همانطور که دیدیم پیروزی در این دیدار میلیونها ایرانی را خوشحال کرد و غرور ملی را تقویت نمود.

رییس دولت نهم خاطرنشان کرد:حتی می توان گفت که پیروزی ورزشی در عرصه های بین المللی حتی به اندازه پرتاب ماهواره امید به هوا غرور ملی در بین مردم کشور ایجاد می کند و برای این منظور و دستیابی به موفقیت های بیشتر ورزشکاران همه باید دست به دست هم دهیم و همه از جمله سازمان تربیت بدنی، ورزشکاران، مردم و رسانه ها مسئول هستند.

دولت و باشگاهها و مردم همه باید به عنصر غرور ملی در ورزش توجه کنند.

بزرگترین همایش قشرهای مختلف مردم تهران در حمایت احمدی‌نژاد امروز از ساعت 16 در مصلای تهران برگزار می‌شود.

به گزارش فارس، پس از به راه افتادن موج جدید حمایت از محمود احمدی‌نژاد که با استناد به افشاگری‌ها و اعلام مفاسد اقتصادی توسط رئیس‌جمهور ایجاد شده است، گام دیگر "سونامی احمدی‌نژاد " با همایش بزرگ حامیان احمدی‌نژاد در مصلای تهران رقم خواهد خورد.

این همایش از ساعت 16 امروز دوشنبه آغاز خواهد شد و اقشار مختلف مردم، گروهها، احزاب و جمعیت‌های مردمی حامی احمدی‌نژاد، در تدارک استقبالی به یاد ماندنی از وی هستند.

تشکل‌ها و گروه‌های مردمی به صورت خودجوش خود را برای استقبال میلیونی از رئیس جمهوری مردمی ایران اسلامی آماده می‌کنند.

درخواست‌های متعدد تصویربرداران داخلی و خارجی برای حضور در این همایش، نشان از پیش‌بینی آنها برای ثبت یک حمایت بی‌سابقه مردم از احمدی‌نژاد دارد.

شبکه ایران: روزنامه اعتماد امروز یکشنبه، گفت‌و‌گویی منتشر نشده‌ با محسن هاشمی، فرزند ارشد هاشمی رفسنجانی، را در صفحه نخست ضمیمه خود قرار داد، که به جهت کم سابقه بودن جالب توجه است.

محسن هاشمی در این مصاحبه گفته که "در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 همه در تلاش برای رقابت با پدرش بوده‌اند و همه دلشان می‌خواست نفر دوم دور دوم باشند."

رئیس قطار شهری تهران در این مصاحبه برخلاف واقعیت، مدعی شده که مصطفی معین، نماینده حزب مشارکت و مجاهدین، پس از هاشمی رفسنجانی نام خود را در ستاد انتخابات ریاست‌جمهوری نهم ثبت کرده است: "وقتی آقای هاشمی کاندیداتوری خود را اعلام کرد، آقای معین آمد کاندیدا شد. مشارکت ذهنش این بود که انتخابات با هاشمی و معین برگزار می‌شود و بعد هاشمی را زمین زده و رئیس‌جمهور از میان آنها می‌شود، بر همین اساس وارد صحنه شدند. به هر حال همه قصدشان رقابت با آقای هاشمی بود و در این میان آقای هاشمی خیلی ضربه دید."

سخنان محسن هاشمی در حالی بیان شده که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تا پیش از ثبت نام در انتخابات، "آمدن یا نیامدن" خود در انتخابات را به عنوان یک استراتژی بارها مطرح کرده بود و پس از مدتها و روز قبل از ثبت نام با صدور بیانیه ای گفت که مجبور است این "جام تلخ" را سر بکشد.

این درحالیست که سایر رقبای وی در انتخابات گذشته،از چندی پیش از ان حضورشان را قطعی اعلام کرده بودند.

هاشمی در این راستا آخرین نفری بود که وارد رقابت‌های انتخاباتی شد و بویژه در دور دوم از حمایت‌ اکثریت احزاب، شخصیت‌های سیاسی و حتی دولت مستقر بهره برد.

فرزند ارشد رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در ادامه با بیان اینکه "ما می توانیم مجدداً یک انتخابات چند کاندیدایی داشته باشیم"، "تخریب" و "تضعیف" کاندیدای برتر را "طبیعی" توصیف می‌کند: وقتی عده زیادی در انتخابات شرکت می‌کنند باید با هم رقابت کنند و آن کسی که تکلیفش مشخص است به وسیله بقیه که قرار است نفر دوم باشند، تخریب می‌شود.

هرچند زمان انجام این مصاحبه عنوان نشده اما بعید به نظر می‌رسد که منظور محسن هاشمی از کاندیدای برتر احمدی‌نژاد نبوده باشد.

رئیس قطار شهری تهران در عین حال فضای سیاسی کشور را از لحاظ اخلاقی به نسبت بسیاری کشورها بهتر می‌داند و می‌گوید: ما همه چیز را در ایران با دنیا مقایسه می‌کنیم ولی در سیاست این کار را انجام نمی‌دهیم. اگر بخواهیم در واقعیت و عملگرایی مقایسه کنیم وضع ایران خیلی بد نیست.

هاشمی به زمان تحصیلش در فرانسه، بروکسل و مونترال اشاره کرد و گفت: در این کشورها به نظرم خیلی بدتر از این رفتار می‌کنند. کشورهای غربی حتی در همین انتخابات اخیر بین مک‌کین و اوباما هم رفتند دوست دخترهای مک‌کین را تا 30 سال قبل پیدا کردند و حتی در مورد سارکوزی نیز همین طور شد.

او در ادامه تلویحا به مخالفت پدرش با پاسخگویی به موضوعاتی که درباره خانواده هاشمی در جامعه مطرح است، اعتراض کرد و گفت:"به نظر من هرچه شفاف‌تر به این مسائل پرداخته شود، بهتر است. آن زمانی که برخی از شایعه‌ها درباره ما شکل گرفت بارها گفتم بیایید و جواب بدهید و حالا که ابزار دارید روشنگری کنید و این کم کم به کل جامعه کشیده شد."

اما اعتقاد محسن هاشمی در زمینه شفاف‌تر شدن مسائل مربوط به سیاستمداران در جامعه، در شرایطی است که پس از سخنان روشنگرانه احمدی‌نژاد در جریان مناظره با میرحسین، رسانه‌های وابسته به خانواده و نزدیکان وی، رئیس‌جمهوری را هدف حجم بزرگی از "توهین"‌ها قرار دادند و او را "دروغگو" و "بی‌اخلاق" نامیدند.

پس از اعلام حمایت رسمی حداد عادل از احمدی نژاد، فشارها بر وی برای تجدید نظر در این تصمیم بسیار افزایش یافته است.

یک منبع آگاه با اعلام این خبر به ایرنا گفت: این فشارها از سوی برخی مسئولین کشور و مخالفین احمدی نژاد صورت می گیرد و تاکید این افراد بر این است چرا آقای حداد از احمدی نژاد، فردای مناظره با میرحسین موسوی و در این شرایط حساس حمایت کرده است.

وی افزود: دکتر حداد تعمدا بعد از انجام مناظره از آقای احمدی نژاد حمایت کردند و بر حمایت از ایشان در این مقطع حساس زمانی با توجه به تاکید دارند و به هیچ وجه از تصمیم خود مبنی بر حمایت قاطع از دکتر احمدی نژاد منصرف نخواهند شد.

این منبع نزدیک به حداد عادل ادامه داد: ترس از بازگشت سکولاریسم و دیدگاههای غرب گرایانه این روزها از سوی رییس مجلس هفتم بیش از پیش احساس می شود.

گفتنی است این هفته غلامعلی حدادعادل در اجتماع خودجوش مردمی در نماز جمعه تهران گفت: به احمدی‌نژاد رأی می‌دهم، چون نگران تکرار اتفاقات پس از دوم خرداد در کشور هستم و حمایت از احمدی‌نژاد را در انتخابات ریاست جمهوری لازم و ضروری می‌دانم.

حدادعادل در پاسخ به سؤال یکی از حضار افزود: بازگشت به دوران دوم خرداد برای مردم وحشتناک است

در آن روزهای سخت دهه‌ی 70 و در شرایط ناامیدکننده‌ای که بیراهه رفتن جناح راست، میدان حمله به انقلاب اسلامی را برای شاخه چپ‌نما که راست‌گراتر از آنان بودند، آماده ساخته بود و چپ‌های لیبرال شده و شرمنده در دوره‌ی دولت گذشته، در پی آن بودند که با شبه‌انقلابی مخملین و به سبک امریکایی، خط رهبری را کور کنند و هر روز به شکلی با پنجه‌های تخریب از درون دستکشی مخملی بر سر ارزش‌های انقلاب اسلامی و انقلابیون می‌کوبیدند و راستی‌ها، همه وا داده و منکوب و میخکوب زمین شده بودند، گروه‌هایی غالباً از دانشجویان و طلاب، به یاری ارتباطی ایمانی، هماهنگ گردیدند و دگربار پرچم «عدالتخواهی اسلامی» و فرهنگ انقلابی را در شرایطی بس دشوار و پرخرج و تلفات‌بار که هنوز هم چوبش را می‌خورند، به‌پا داشتند.

آری ابوذر صفتانی که در آن دوران با منطق سلمان پاک، در شرایطی که انقلاب از هر دو سوی، محاصره شده بود، وارد میدان پُر از مین شدند که چپ و راست، آن را چیده بودند و بانگ عدالتخواهی و بازگشت به اصول انقلاب را سر دادند و فضایی ساختند که سراسر کشور را به تدریج گرفت و در آن گفتمان ارزشی و انقلابی، انتخابات ورق خورد و رئیس‌جمهوری عدالتخواه، دگر بار پرچم امام و رهبری را به انتخاب مردم هوشیار و تحت تأثیر آموزه‌های رهبری، بر سر دست گرفت و به ریاست جمهوری برگزیده شد.

گرچه من در دوره‌ی نخست، قالیباف را حمایت کردم زیرا ایشان را از نوجوانی می‌شناختم و پیش از انقلاب و سپس در دوران جنگ و دوران ریاست نیروهای انتظامی، مدیریت موفق او را دیده بودم و از احمدی‌نژاد، هیچ سابقه و شناختی نداشتم، لیکن در دوره‌ی دوم با همه قدرت، کمر همت به تبلیغ برای احمدی‌نژاد بستم و علی‌رغم قدردانی از تلاش‌های رضایی در دوره‌ی‌ جنگ و سوابق برخی دیگر، در این انتخابات که در پیش است نیز قاطعانه و بدون هیچ تردیدی از تداوم ریاست جمهوری احمدی‌نژاد دفاع می‌کنم و تردیدی هم ندارم که نیروهای صادق انقلاب و افکار عمومی ملت، احمدی‌نژاد را با اکثریتی قاطع، برخواهند گزید. برخی از دلایل من برای گزینش ایشان اینهاست که اگر منتقدان او نیز عادلانه قضاوت کنند، می‌پذیرند:

احمدی‌نژاد، تنها کسی است که همه‌ی تعارفات را با همه، به کناری نهاد و شهامت آن را داشت که با زر و زور و تزویر، در اُفتد و بکوشد تا سوبسید و زکات، رنگی را که 30 سال است به مستکبران و اغنیاء می‌دهیم، تبدیل به زکات اسلامی کند تا برخی را به نیازمندان حقوقی بپردازد و بقیه را خرج منافع ماندگار عمومی جامعه کنند.

من 2 صحنه را از دوران 2 رئیس‌جمهوری به نمایش می‌کشم. در دوران دولت قبل، هنگامی در بانک نشسته بودم که مشاهده کردم رئیس بانک به کسی تلفن می‌زند که شما یک میلیارد تومان اعتبار دارید، چرا برداشت نمی‌کنید؟ و طرف از آن سوی تلفن، ناز و غمزه می‌کرد و منت می‌گذاشت که همین روزها می‌آیم و پول‌ها را می‌برم! و در همین لحظه دختر و پسری جوان را دیدم که با ترس و لرز، وارد دفتر ایشان شدند و همان رئیس بانک، حتی اجازه سخن گفتن به آنان را نداد و با سردی و تحکم گفت: پاسخ تقاضای وام شما از تهران نیامده است! پرسیدم اینان چه گرفتاری دارند که این همه مضطرند؟ پاسخ داد هیچ! 100 هزار تومان وام ازدواج می‌خواهند و این کارها برای ما دردسرآفرین است. من بر خود لرزیدم و حتی وقتی به رئیس بانک گفتم الساعة 100 هزار تومان از حساب من بردارید و به ایشان بدهید، خندید و گفت: چرا برای خود، درد سر می‌سازی؟! و اما در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد چه اتفاقی افتاد؟!

یک سالی بود که در حد بخور و نمیر به 6 دختر 14 تا 22 ساله‌ی یک خانواده‌ی‌ روستایی که پدرشان از دنیا رفته و خانه و اثاث‌اشان همه سوخته بود، کمک‌ می‌کردم لیکن پس از مدتی دیگر به سراغم نیامدند تا آنکه پس از چندی با لباس‌های نو و ترگل و ورگل آمدند و چون از وضع‌شان پرسیدم، گفتند: از این پس، رئیس و پناه ما احمدی‌نژاد است و ما دیگر نیازی به شما نداریم. آمده بودند تشکر کنند و مرا به مجلس عروسی دعوت کنند. زیرا دولت احمدی‌نژاد به 6 نفرشان یک میلیون و 500 هزار تومان با تبدیل سوبسید به زکات اسلامی، وام داده بود و تقاضای خانه‌سازی برای آنان هم پذیرفته شده بود، 2 نفرشان به یاری جهیزه‌ای که داشتند، عروس شده و می‌خواستند وام ازدواج هم بگیرند تا گاوی بخرند و بتوانند چون پدرانشان، دگر بار شیر و ماست سالم بخورند. کسانی که تورم واصله طبقاتی را چماق علیه دولت کرده‌اند، مشکل‌شان بی‌خبری و یا غرض‌ورزی است، زیرا اولاً اگر قرار مقایسه باشد، باید ایران دیروز را با عربستان دیروز که هر دو متمایل به امریکا بودند، مقایسه کرد و ایران امروز را مثلاً با کوبا یا سایر کشورهای مبارز که درگیر انواع مشکلات می‌باشند. دیگر آنکه منتقدان، چگونه نمی‌فهمند که بحران و تورم امریکا و اروپا امروز از تورم ایران بیشتر است؟! و چگونه نمی‌بینند در روزگاری که امریکاییان دگربار گروه‌گروه چون سرخپوستان، آواره و چادرنشین می‌شوند و پدران از گرسنگی، دخترانشان را می‌کُشند، دختران روستایی ایران، به سرعتی باور نکردنی، صاحب خانه‌های باورنکردنی می‌شوند؟ در هر صورت اگر انسانی منصفانه بیندیشد این آشکار است که علی‌رغم تحریم‌ها و محاصره‌ها و فشارهای اخیر، در این شرایط روز، اقتصاد امروز ایران در مقایسه با اقتصاد جهان از (همه‌ی دوران پس از انقلاب) بهتر است. اما نقدهای بی‌رحمانه‌ای که پیرامون سیاست داخلی می‌شود، از چند جهت است:

الف) اینکه غرب در هر کشوری در جهان و پس از هر انقلابی، بسیار متهورانه، 2 حزب چپ و راست را می‌آفریند که چون 2 شاخه پلاخانی، دسته آن در کف سنگپران اصلی است و من نمی‌دانم چگونه هر دو با نفوذی که از قبل، در ادارات داشته و دارند، این هر دو شاخه در یک شاخه، جمع شده و در دوران احمدی‌نژاد، همه در کنار یکدیگر نشسته و اختلافات صوری قدیمی را کنار گذارده و هماهنگ برای مبارزه با احمدی‌نژاد، کارشکنی می‌کنند؟ و احمدی‌نژاد بر این ماجرا آگاه است و از همان ابتدا بارها گفت که اگر کسانی در ادارات، مردم‌آزاری کنند، گوششان را می‌کِشَم.

من علی‌رغم آنکه بیشترین صدمه اقتصادی شخصی را شاهد بودم ولی به احمدی‌نژاد و اراده‌ی اصلاح و خدمت به خلق در او ایمان دارم. علی‌رغم آنکه دشمنی‌های داخلی، او را از پرداختن به اصلاح عمیق در داخل، مانع می‌شود ولی یقین می‌دانم که در دوره‌ی دوم ریاست جمهوری، او به‌گونه‌ای باور نکردنی به اصلاح اداراتی که دشمنان در دهه‌های پیش برای ما ساخته‌اند، خواهد پرداخت. به سیاست داخلی بنگرید و به یاد آورید که دیروز شهدای ما را مرده می‌شماردند و اجازه نمی‌دادند چون سربازان فداکار جنگ‌های جهانی در اماکن حساس، دفن کنند و تشویق بی‌عفتی و بی‌حجابی در دولت پیشین، به مراتب خطرناک‌تر و پیچیده‌تر از دوران رضاخانی بود و امروزه جبران آن سیاست‌های غیر اخلاقی و اباحه‌گرانه کار آسانی نیست. تحقیر ارزش‌های دینی و انقلابیون در دوره‌ی قبل و عزت بازیافته‌ی امام خمینی در دوره‌ی‌ جدید، از کسی پنهان نیست. احمدی‌نژاد در تغییر سیاست داخلی بسیار موفق بوده است، چنانچه در سیاست خارجی، امروز امریکا و اسرائیل چندین قدم عقب‌‌تر و ما چندین قدم جلوتر هستیم و این پیشرفت چیزی نیست که کسی نتواند درک کند.

آنچه امروز می‌شود، با آن چه در دوره‌ی رئیس جمهور قبلی ایران می‌شد زمین تا آسمان، متفاوت است. ایران منفعل و شرمنده که از صلابت انقلابی و اصول امام خمینی، فاصله گرفته بود، امروزه دوباره، امید انقلابیون جهان شده است. در مسائل داخلی نیز بسیاری از مشکلات امروزی که بر احمدی‌نژاد خرده می‌گیرند، کار برخی از چنین خرابکاران داخلی است. تفاوت سطح فرهنگ انقلاب و مفاهیم ارزشی در دوره‌ی قبل و دوره‌ی‌ کنونی، نیاز به پرسش و پاسخی ندارد زیرا همه می‌دانند که اندک‌اندک فرهنگ انقلاب تا آنجا آسیب دیده بود که بسیاری می‌گفتند بیایید به جای نیایش در مساجد به میدان‌ها برویم و دسته‌جمعی مرد و زن دست‌افشانی شادی کنیم که دوران غم و غصه گذشت و تا آنجا به پیش رفته بودند که دفاع مقدس را مصیبت و اشتباه می‌دانستند و شهیدان را مرده می‌خوانند و خود، از صدای امریکا، مصاحبه‌ی یکی از سران دوم خردادی را با رادیو امریکا شنیدم، مجری می‌پرسید شنیده‌ایم که می‌خواهند مرده‌ها را از بیابان‌ها به گردشگاه‌ها و دانشگاه‌ها بیاورند تا مردم دوباره اطراف قبرها بنشینند و گریه کنند. چرا مردم اجازه چنین کارهایی را به این گروه می‌دهند؟ و سخنگوی دوم خرداد می‌گفت: ما هنوز نگذاشته‌ایم.

پیرامون فاصله‌های طبقاتی چه می‌گویند؟ عجیب است که قشقرق جناح‌های زر و زور و تزویر را پیرامون تبدیل سوبسید به زکات اسلامی که باید بخشی به نیازمندان پرداخت گردد تا رفع نیاز کنند و برخی خرج مصالح عمومی گردد، می‌شنویم. در کشوری که وضع آنچنان شده بود که دیگر به جز اندکی رانت‌خواران و رشوه‌خواران و رباخواران، کس دیگری امکان خرید خانه نداشت و اینک می‌بینند که هر روز صدها مستضعف که تصور خانه‌دار شدن را هم نمی‌کردند، به چه آسانی خانه‌دار می‌شوند و هر لحظه کم شدن‌ فاصله‌ها را می‌بینیم. مخالفان توزیع ثروت، از این گله می‌کنند که اگر سهم زکات درماندگان و فقیران را به آنها بدهیم، آنان پولدار می‌شوند و می‌توانند رفع نیاز کنند و آنگاه تورم ایجاد می‌شود! ولی اگر اعیان و اشراف، پول بانک‌ها و سوبسیدها را مصرف کنند، اقتصاد علمی است! در هر صورت من با در نظر گرفتن کارهای بزرگ و نیمه کاره‌ی احمدی‌نژاد بر آنم که باید به او کمک کرد و انتقاد نیز کرد اما هر گونه ایجاد مزاحمتی در انتخاب آینده ایشان برخلاف مصلحت انقلاب اسلامی و نیاز مملکت است.

در آن روزهای سخت دهه‌ی 70 و در شرایط ناامیدکننده‌ای که بیراهه رفتن جناح راست، میدان حمله به انقلاب اسلامی را برای شاخه چپ‌نما که راست‌گراتر از آنان بودند، آماده ساخته بود و چپ‌های لیبرال شده و شرمنده در دوره‌ی دولت گذشته، در پی آن بودند که با شبه‌انقلابی مخملین و به سبک امریکایی، خط رهبری را کور کنند و هر روز به شکلی با پنجه‌های تخریب از درون دستکشی مخملی بر سر ارزش‌های انقلاب اسلامی و انقلابیون می‌کوبیدند و راستی‌ها، همه وا داده و منکوب و میخکوب زمین شده بودند، گروه‌هایی غالباً از دانشجویان و طلاب، به یاری ارتباطی ایمانی، هماهنگ گردیدند و دگربار پرچم «عدالتخواهی اسلامی» و فرهنگ انقلابی را در شرایطی بس دشوار و پرخرج و تلفات‌بار که هنوز هم چوبش را می‌خورند، به‌پا داشتند.

آری ابوذر صفتانی که در آن دوران با منطق سلمان پاک، در شرایطی که انقلاب از هر دو سوی، محاصره شده بود، وارد میدان پُر از مین شدند که چپ و راست، آن را چیده بودند و بانگ عدالتخواهی و بازگشت به اصول انقلاب را سر دادند و فضایی ساختند که سراسر کشور را به تدریج گرفت و در آن گفتمان ارزشی و انقلابی، انتخابات ورق خورد و رئیس‌جمهوری عدالتخواه، دگر بار پرچم امام و رهبری را به انتخاب مردم هوشیار و تحت تأثیر آموزه‌های رهبری، بر سر دست گرفت و به ریاست جمهوری برگزیده شد.

گرچه من در دوره‌ی نخست، قالیباف را حمایت کردم زیرا ایشان را از نوجوانی می‌شناختم و پیش از انقلاب و سپس در دوران جنگ و دوران ریاست نیروهای انتظامی، مدیریت موفق او را دیده بودم و از احمدی‌نژاد، هیچ سابقه و شناختی نداشتم، لیکن در دوره‌ی دوم با همه قدرت، کمر همت به تبلیغ برای احمدی‌نژاد بستم و علی‌رغم قدردانی از تلاش‌های رضایی در دوره‌ی‌ جنگ و سوابق برخی دیگر، در این انتخابات که در پیش است نیز قاطعانه و بدون هیچ تردیدی از تداوم ریاست جمهوری احمدی‌نژاد دفاع می‌کنم و تردیدی هم ندارم که نیروهای صادق انقلاب و افکار عمومی ملت، احمدی‌نژاد را با اکثریتی قاطع، برخواهند گزید. برخی از دلایل من برای گزینش ایشان اینهاست که اگر منتقدان او نیز عادلانه قضاوت کنند، می‌پذیرند:

احمدی‌نژاد، تنها کسی است که همه‌ی تعارفات را با همه، به کناری نهاد و شهامت آن را داشت که با زر و زور و تزویر، در اُفتد و بکوشد تا سوبسید و زکات، رنگی را که 30 سال است به مستکبران و اغنیاء می‌دهیم، تبدیل به زکات اسلامی کند تا برخی را به نیازمندان حقوقی بپردازد و بقیه را خرج منافع ماندگار عمومی جامعه کنند.

من 2 صحنه را از دوران 2 رئیس‌جمهوری به نمایش می‌کشم. در دوران دولت قبل، هنگامی در بانک نشسته بودم که مشاهده کردم رئیس بانک به کسی تلفن می‌زند که شما یک میلیارد تومان اعتبار دارید، چرا برداشت نمی‌کنید؟ و طرف از آن سوی تلفن، ناز و غمزه می‌کرد و منت می‌گذاشت که همین روزها می‌آیم و پول‌ها را می‌برم! و در همین لحظه دختر و پسری جوان را دیدم که با ترس و لرز، وارد دفتر ایشان شدند و همان رئیس بانک، حتی اجازه سخن گفتن به آنان را نداد و با سردی و تحکم گفت: پاسخ تقاضای وام شما از تهران نیامده است! پرسیدم اینان چه گرفتاری دارند که این همه مضطرند؟ پاسخ داد هیچ! 100 هزار تومان وام ازدواج می‌خواهند و این کارها برای ما دردسرآفرین است. من بر خود لرزیدم و حتی وقتی به رئیس بانک گفتم الساعة 100 هزار تومان از حساب من بردارید و به ایشان بدهید، خندید و گفت: چرا برای خود، درد سر می‌سازی؟! و اما در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد چه اتفاقی افتاد؟!

یک سالی بود که در حد بخور و نمیر به 6 دختر 14 تا 22 ساله‌ی یک خانواده‌ی‌ روستایی که پدرشان از دنیا رفته و خانه و اثاث‌اشان همه سوخته بود، کمک‌ می‌کردم لیکن پس از مدتی دیگر به سراغم نیامدند تا آنکه پس از چندی با لباس‌های نو و ترگل و ورگل آمدند و چون از وضع‌شان پرسیدم، گفتند: از این پس، رئیس و پناه ما احمدی‌نژاد است و ما دیگر نیازی به شما نداریم. آمده بودند تشکر کنند و مرا به مجلس عروسی دعوت کنند. زیرا دولت احمدی‌نژاد به 6 نفرشان یک میلیون و 500 هزار تومان با تبدیل سوبسید به زکات اسلامی، وام داده بود و تقاضای خانه‌سازی برای آنان هم پذیرفته شده بود، 2 نفرشان به یاری جهیزه‌ای که داشتند، عروس شده و می‌خواستند وام ازدواج هم بگیرند تا گاوی بخرند و بتوانند چون پدرانشان، دگر بار شیر و ماست سالم بخورند. کسانی که تورم واصله طبقاتی را چماق علیه دولت کرده‌اند، مشکل‌شان بی‌خبری و یا غرض‌ورزی است، زیرا اولاً اگر قرار مقایسه باشد، باید ایران دیروز را با عربستان دیروز که هر دو متمایل به امریکا بودند، مقایسه کرد و ایران امروز را مثلاً با کوبا یا سایر کشورهای مبارز که درگیر انواع مشکلات می‌باشند. دیگر آنکه منتقدان، چگونه نمی‌فهمند که بحران و تورم امریکا و اروپا امروز از تورم ایران بیشتر است؟! و چگونه نمی‌بینند در روزگاری که امریکاییان دگربار گروه‌گروه چون سرخپوستان، آواره و چادرنشین می‌شوند و پدران از گرسنگی، دخترانشان را می‌کُشند، دختران روستایی ایران، به سرعتی باور نکردنی، صاحب خانه‌های باورنکردنی می‌شوند؟ در هر صورت اگر انسانی منصفانه بیندیشد این آشکار است که علی‌رغم تحریم‌ها و محاصره‌ها و فشارهای اخیر، در این شرایط روز، اقتصاد امروز ایران در مقایسه با اقتصاد جهان از (همه‌ی دوران پس از انقلاب) بهتر است. اما نقدهای بی‌رحمانه‌ای که پیرامون سیاست داخلی می‌شود، از چند جهت است:

الف) اینکه غرب در هر کشوری در جهان و پس از هر انقلابی، بسیار متهورانه، 2 حزب چپ و راست را می‌آفریند که چون 2 شاخه پلاخانی، دسته آن در کف سنگپران اصلی است و من نمی‌دانم چگونه هر دو با نفوذی که از قبل، در ادارات داشته و دارند، این هر دو شاخه در یک شاخه، جمع شده و در دوران احمدی‌نژاد، همه در کنار یکدیگر نشسته و اختلافات صوری قدیمی را کنار گذارده و هماهنگ برای مبارزه با احمدی‌نژاد، کارشکنی می‌کنند؟ و احمدی‌نژاد بر این ماجرا آگاه است و از همان ابتدا بارها گفت که اگر کسانی در ادارات، مردم‌آزاری کنند، گوششان را می‌کِشَم.

من علی‌رغم آنکه بیشترین صدمه اقتصادی شخصی را شاهد بودم ولی به احمدی‌نژاد و اراده‌ی اصلاح و خدمت به خلق در او ایمان دارم. علی‌رغم آنکه دشمنی‌های داخلی، او را از پرداختن به اصلاح عمیق در داخل، مانع می‌شود ولی یقین می‌دانم که در دوره‌ی دوم ریاست جمهوری، او به‌گونه‌ای باور نکردنی به اصلاح اداراتی که دشمنان در دهه‌های پیش برای ما ساخته‌اند، خواهد پرداخت. به سیاست داخلی بنگرید و به یاد آورید که دیروز شهدای ما را مرده می‌شماردند و اجازه نمی‌دادند چون سربازان فداکار جنگ‌های جهانی در اماکن حساس، دفن کنند و تشویق بی‌عفتی و بی‌حجابی در دولت پیشین، به مراتب خطرناک‌تر و پیچیده‌تر از دوران رضاخانی بود و امروزه جبران آن سیاست‌های غیر اخلاقی و اباحه‌گرانه کار آسانی نیست. تحقیر ارزش‌های دینی و انقلابیون در دوره‌ی قبل و عزت بازیافته‌ی امام خمینی در دوره‌ی‌ جدید، از کسی پنهان نیست. احمدی‌نژاد در تغییر سیاست داخلی بسیار موفق بوده است، چنانچه در سیاست خارجی، امروز امریکا و اسرائیل چندین قدم عقب‌‌تر و ما چندین قدم جلوتر هستیم و این پیشرفت چیزی نیست که کسی نتواند درک کند.

آنچه امروز می‌شود، با آن چه در دوره‌ی رئیس جمهور قبلی ایران می‌شد زمین تا آسمان، متفاوت است. ایران منفعل و شرمنده که از صلابت انقلابی و اصول امام خمینی، فاصله گرفته بود، امروزه دوباره، امید انقلابیون جهان شده است. در مسائل داخلی نیز بسیاری از مشکلات امروزی که بر احمدی‌نژاد خرده می‌گیرند، کار برخی از چنین خرابکاران داخلی است. تفاوت سطح فرهنگ انقلاب و مفاهیم ارزشی در دوره‌ی قبل و دوره‌ی‌ کنونی، نیاز به پرسش و پاسخی ندارد زیرا همه می‌دانند که اندک‌اندک فرهنگ انقلاب تا آنجا آسیب دیده بود که بسیاری می‌گفتند بیایید به جای نیایش در مساجد به میدان‌ها برویم و دسته‌جمعی مرد و زن دست‌افشانی شادی کنیم که دوران غم و غصه گذشت و تا آنجا به پیش رفته بودند که دفاع مقدس را مصیبت و اشتباه می‌دانستند و شهیدان را مرده می‌خوانند و خود، از صدای امریکا، مصاحبه‌ی یکی از سران دوم خردادی را با رادیو امریکا شنیدم، مجری می‌پرسید شنیده‌ایم که می‌خواهند مرده‌ها را از بیابان‌ها به گردشگاه‌ها و دانشگاه‌ها بیاورند تا مردم دوباره اطراف قبرها بنشینند و گریه کنند. چرا مردم اجازه چنین کارهایی را به این گروه می‌دهند؟ و سخنگوی دوم خرداد می‌گفت: ما هنوز نگذاشته‌ایم.

پیرامون فاصله‌های طبقاتی چه می‌گویند؟ عجیب است که قشقرق جناح‌های زر و زور و تزویر را پیرامون تبدیل سوبسید به زکات اسلامی که باید بخشی به نیازمندان پرداخت گردد تا رفع نیاز کنند و برخی خرج مصالح عمومی گردد، می‌شنویم. در کشوری که وضع آنچنان شده بود که دیگر به جز اندکی رانت‌خواران و رشوه‌خواران و رباخواران، کس دیگری امکان خرید خانه نداشت و اینک می‌بینند که هر روز صدها مستضعف که تصور خانه‌دار شدن را هم نمی‌کردند، به چه آسانی خانه‌دار می‌شوند و هر لحظه کم شدن‌ فاصله‌ها را می‌بینیم. مخالفان توزیع ثروت، از این گله می‌کنند که اگر سهم زکات درماندگان و فقیران را به آنها بدهیم، آنان پولدار می‌شوند و می‌توانند رفع نیاز کنند و آنگاه تورم ایجاد می‌شود! ولی اگر اعیان و اشراف، پول بانک‌ها و سوبسیدها را مصرف کنند، اقتصاد علمی است! در هر صورت من با در نظر گرفتن کارهای بزرگ و نیمه کاره‌ی احمدی‌نژاد بر آنم که باید به او کمک کرد و انتقاد نیز کرد اما هر گونه ایجاد مزاحمتی در انتخاب آینده ایشان برخلاف مصلحت انقلاب اسلامی و نیاز مملکت است.

دکتر محمود احمدی‌نژاد 3 روز پس از مناظره تاریخی خود با میرحسین موسوی و افشای اسامی برخی مفسدان اقتصادی و در حالی که اخباری مبنی بر تهدید جانی وی توسط مفسدان نیز منتشر شد، در جمع مردم تبریز به این تهدیدها پاسخ داد.

به گزارش رجانیوز، رئیس‌جمهور در حالی ساعت 9 صبح امروز وارد فرودگاه تبریز شد که علی‌رغم آنکه گفته می‌شد وی قرار است ساعت 11 در ورزشگاه تختی این شهر سخنرانی کند، به دلیل استقبال حماسی آذری‌ها، مسیر 15 دقیقه‌ای فرودگاه تا ورزشگاه در مدت 4 ساعت طی شد تا دکتر احمدی‌نژاد دقایقی مانده به ساعت 13 سخنان خود را آغاز کند.

بنا بر این گزارش، احمدی‌نژاد پس از سخن گفتن از فرهنگ و تمدن غنی آذری‌ها و خبر خوش برپایی کرسی زبان ترکی در دانشگاه‌ها به سراغ انتقادات از گفته‌هایش در مناظره چهارشنبه شب رفت و سپس ادامه داد پیغام داده‌اند که مراقب خودت باش من نیز اینجا اعلام می‌کنم، خدا شاهد است، ما گلو و سینه خود را برای تیغ‌ها و نیزه‌های تهمت‌ها آماده کرده‌ایم اما برای امضای حتی یک سند یا یک ریال علیه منافع ملت ایران هرگز اقدام نمی‌کنیم.

اما حماسه تبریز آن‌قدر برای هواداران موسوی که از این شهر به عنوان پایگاه اصلی وی یاد می‌کردند و در فیلم تبلیغاتی او مانور ویژه‌ای بر روی جمعیت به میدان آمده در استادیوم می‌کردند، سنگین تمام شده که ترجیح داده‌اند، هیچ اشاره‌ای در رسانه‌‌های پرشمار خود به آن نکنند.

به گزارش فارس، دکتر احمدی‌نژاد افزود: حرکت انقلاب باید در مسیر انقلاب باشد، من اخیرا در یک برنامه تلویزیونی نام چند نفر را بردم که بعد از آن برخی‌ها به من اعتراض کردند که چرا اسم برده‌ای.

وی ادامه داد: من از زبان شما مردم تبریز و آذربایجان می‌گویم که مشکلات از آنجا آغاز شد که عده‌ای به جای اینکه خودشان، دوستانشان و اعضای گروهشان را فدای انقلاب کنند، انقلاب و ملت را فدای خودشان کردند.

احمدی‌نژاد تصریح کرد: این در حالی است که در فرهنگ امام، انقلاب و رهبری عزیز، افراد هر چقدر هم بزرگ باشند وقتی در برابر منافع ملت و انقلاب بیاستند باید آنها را قربانی ملت و انقلاب کرد.

وی اضافه کرد: از زبان شما مردم هشدار می‌دهم، اگر زورگویان دست از زورگویی و تحمیل زور بر ملت دست برندارند، این تازه اول راه است.

رئیس جمهور اضافه کرد: اینکه کسی اموال بیت‌المال را به نفع خود ببرد و با پررویی تمام در برابر چشم ملت آن را حق خودش بداند، میراث خود بداند، این مورد پذیرش ملت ایران نخواهد بود.

احمدی‌نژاد که در جمع بیش از 100 هزار نفر از طرفداران خود در ورزشگاه تختی تبریز سخن می‌گفت، افزود: خدا را سپاسگزارم که بار دیگر این توفیق بزرگ را به من داد تا به زیارت مردم آذربایجان سرافراز و تبریز قهرمان‌پرور برسم.

وی در خصوص آذربایجان و نقش مردان و زنان این دیار اظهار داشت: آذربایجان نقش برجسته‌ای در عظمت‌ها، پیروزی‌ها و استقلال ایران عزیز دارد.

احمدی‌نژاد اظهار داشت: طی 400 سال اخیر ملت ایران آنچه را که عزت و سرافرازی، استقلال، فرهنگ و تمدن دارد، حاصل فداکاری‌ها، تلاش‌ها و مجاهدت‌های قهرمانانه مردم مومن و غیور آذربایجان است.

رئیس جمهور گفت: امروز ایران، ملت ایران سرزمین ایران حاکمیت ملی ایران مدیون هوشمندی و مجاهدت مردان فهیم و انقلاب و مجاهد از خطه مقدس آذربایجان است.

احمدی‌نژاد افزود: بعد از قرن‌ها نابسامانی در سرزمین ایران، مردانی از آذربایجان تصمیم گرفتند و بر خدا توکل کردند و با توسل به ائمه اطهار (ع) حرکت کردند و نخستین حکومت مقتدر، متمرکز و گسترده به نام ایران را بر پا کردند.

وی تاکید کرد: آذربایجان همواره دیار پرورش و خیزش و قیام مردان و زنان مجاهد، عالم، فقیه، عارف و سیاستمداری بوده است.

رئیس جمهور اضافه کرد: آذربایجان به ویژه مردم قهرمان تبریز در همه عرصه‌های حساس، پیشتاز و پیشقراول ملت ایران بوده‌اند.

این نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری افزود: نهضت تنباکو، جنبش مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب عظیم اسلامی مردم تبریز و آذربایجان خط شکن و پرچمدار ملت ایران برای پیروزی‌های بزرگ بوده‌اند.

وی با تاکید بر اینکه ملت ایران از هر قوم و زبان که باشند مدیون مردم آذربایجان هستند، اظهار داشت: ملت ایران به وجود این مردم افتخار می‌کند.

*زبان آذری پشتوانه فرهنگ ملت ایران است

‌رئیس جمهوری در ادامه گفت: زبان آذری یکی از بهترین، کامل‌ترین و با کیفیت‌ترین زبان‌هایی است که پشتوانه فرهنگ ملت ایران است.

احمدی‌نژاد‌ افزود: آذربایجان همواره دیار پرورش و خیزش و قیام مردان و زنان مجاهد، عالم، فقیه، عارف و سیاستمداری بوده است.

وی با تاکید بر اینکه ملت ایران از هر قوم و زبان که باشند مدیون مردم آذربایجان هستند، اظهار داشت: ملت ایران به وجود این مردم افتخار می‌کند.

رئیس جمهور اضافه کرد: اگر نبود 29 بهمن 56 معلوم نبود که امروز ملت ایران در کجای تاریخ قرار داشت.

احمدی‌نژاد تاکید کرد: انسجام، ایمان و شجاعت مردم تبریز در 29 بهمن در حقیقت کمر طاغوت را شکست و پیروزی انقلاب را تضمین کرد.

وی اضافه کرد: در دوران دفاع مقدس سرداران این دیار مردان و مجاهدان مومن در صف دفاع ایستادند و با شجاعت و فداکاری از کیان، شرف، ناموس و از تمامیت ارضی ملت ایران با قدرت دفاع کردند.

احمدی‌نژاد در ادامه خاطر نشان کرد: ما امروز امنیت، عزت و استقلال خود را مدیون رزمندگان به ویژه رزمندگان سلحشور لشکر سرافراز عاشورا هستیم.

وی اضافه کرد: فرهنگ، ادبیات و سنت‌های مردم آذربایجان سرمایه‌ای بی‌بدیل و ارزشمند برای ملت ایران، انقلاب اسلامی و برای همه ملت‌های آزادیخواه و عدالتخواه است، آذربایجان سرزمین فرهنگ، هنر و تمدن است.
رئیس جمهور گفت: ایمان، سلحشوری، مردانگی، عشق، محبت و مودت مردم آذربایجان ذخیره‌ای پایان‌ناپذیر برای انقلاب، فرهنگ و عزت ایران زمین است.

وی در ادامه با بیان برخی شعارهای ترکی اظهار داشت: آذربایجان اویاخدی انقلابا دایاخدی، آذربایجان جانباز خامنه‌ای دن آیریلماز.

این نامزد دهمین دوره ریاست جمهوری ادامه داد: همه ویژگی‌های فرهنگی آذربایجان ذخیره ملت و پشتوانه ملت ایران است.

وی تاکید کرد: زبان آذری یکی از بهترین، کامل‌ترین و با کیفیت‌ترین زبان‌هایی است که پشتوانه فرهنگ ملت ایران است.

احمدی‌نژاد زبان ترکی را زبان حماسه، مرثیه، غیرت، شرف، ایمان و مروت ایران خواند و افزود: باید این زبان را حفظ و ترویج کنیم.

رئیس جمهور با اشاره به فعالیت هشت ساله خود در آذربایجان اظهار داشت: در طول این مدت با کمال میل و صمیم قلب تلاش کردم براساس قاعده، قانون و دستور زبان پرارزش ترکی آذری را فرا بگیرم و امروز یکی از افتخارات من این است که به راحتی می‌توانم با برادران و خواهران آذری با زبان هنر و ادب، ترکی آذری صحبت بکنم.

وی زبان آذری را از سرمایه‌های فرهنگ و تمدن ملت ایران خواند و افزود: به همین دلیل است که در شورای عالی انقلاب فرهنگی از همکارانم خواستم تا اجازه دهند برای صیانت، ترویج و توسعه این زبان اصیل، کرسی‌های زبان ترکی در دانشگاه‌ها بر پا شود.

رئیس جمهور خطاب به مردم آذربایجان گفت: امروز یک روز تاریخی برای ملت آذربایجان است چرا که مدت‌ها بود بحث تدریس این زبان در دانشگاه‌ها مطرح می‌شد ولی برخی‌ها ابراز نگرانی می‌کردند.

وی ادامه داد: در پاسخ مخالفان می‌گفتم این زبان سرمایه فرهنگی ایران است باید حفظ شود ولی برخی‌ها ابراز نگرانی می‌کردند که من از آنان می‌خواستم بگویند نگران چه چیزی هستند در حالی که مردم آذربایجان حافظ و سر ایران است.

رئیس جمهور اضافه کرد: من در مقابل مخالفان گفتم، شما که این قدر در برابر این زبان که ظرف مرثیه، ادب، هنر و حساسیت ماست، ‌ابراز نگرانی می‌کنید چرا در برابر ترویج زبان استعمار انگلیسی این قدر نگران نیستید.

وی تصریح کرد: من به آنان گفتم که مشکل این است که شما با زبان ترکی آشنا نیستید، ای کاش یک ماه محرم میهمان مردم آذربایجان باشید و ببینید که مداحان ائمه اطهار چگونه با بیان یک کلمه تمام وجود شما را با زبان آذری زیر و رو می‌کنند.

احمدی‌نژاد افزود: زبان ترکی، زبان عشق به اهل بیت و اسلام ناب ایران عزیز و سرافراز است.

*هرگز اجازه نمی‌دهم یک ریال علیه منافع ملت هزینه شود

رئیس جمهور در ادامه گفت: هرگز اجازه نمی‌دهم یک ریال علیه منافع ملت هزینه شود و پای هیچ سندی را علیه منافع ملت امضا‌ نخواهم کرد.

‌احمدی‌نژاد ‌افزود: همان‌ طوری که در سفر قبلی به تبریز با شما مردم صحبت کرده بودم، معتقدم امروز ماموریت ما ساختن ایران است و همه جای ایران باید ساخته شود، باید دست در دست هم دهیم تا کشورمان را آباد کنیم.

وی تاکید کرد: سازندگی باید بر‌اساس عدالت باشد و امکانات ملت باید عادلانه بین تمام مردم توزیع شود.

احمدی‌نژاد تصریح کرد: وقتی که قرار است عدالت بر‌پا شود عده‌ای خودخواه و زیاده‌خواه و مستکبر به ملت توهین می‌کنند.

وی تاکید کرد: ما می‌خواهیم ثروت ملت که در دست یک عده قلیل که با تقلب، رانت‌خواری و خودخواهی جیب‌های خودشان را پر کرده‌اند و اکثریت ملت را در محرومیت نگه داشته‌اند، عادلانه بین همه مردم توزیع کنیم.

احمدی‌نژاد با تاکید بر اینکه باید در مسیر عدالت حرکت کنیم، افزود: وقتی بنده در تلویزیون نام سه نفر را بردم، برخی‌ها به من اعتراض کردند که چرا نام افراد را بردی.

رئیس جمهور تصریح کرد: از زبان شما یک جمله می‌گویم که تمام این مشکلات از آنجا ناشی می‌شود که عده‌ای به‌ حق خود قانع نبوده و در مسیر زیاده‌خواهی قرار گرفته‌اند.

وی تاکید کرد: این در حالی است که در فرهنگ امام و انقلاب، افراد هر چقدر بزرگ باشند وقتی در برابر منافع ملت و انقلاب قرار گیرند باید آن را قربانی ملت و انقلاب کنند.

رئیس جمهور خطاب به زیاده‌خواهان و زورگویان تاکید کرد: اینان اگر دست از زورگویی و تحمیل خود به ملت برندارند این تازه اول راه است.

وی تاکید کرد: اینکه برخی اموال و بیت‌المال مردم را ببرند و آن جزو حقوق خود حساب کنند، برای هیچ‌کس خصوصا ملت غیرتمند ایران پذیرفتنی نخواهد بود.

رئیس جمهور گفت: برخی در روزهای اخیر به بنده گفتند که مراقب خود باشید اما می‌خواهیم با ملت تجدید عهد کنیم و بگوییم که خدا گواه است که ما گلو و سینه خود را در برابر تیغ‌ها و تیرهای تهمت‌ها آماده کرده‌ایم ولی هرگز اجازه نمی‌دهم یک ریال علیه منافع ملت هزینه شود و پای هیچ سندی را علیه منافع ملت امضا‌ نخواهم کرد.

احمدی‌نژاد افزود: برخی‌های پیغام داده‌اند که مراقب خودت باش، من نیز اینجا اعلام می‌کنم، خدا شاهد است، ما گلو و سینه خود را برای تیغ‌ها و نیزه‌های تهمت‌ها آماده کرده‌ایم اما برای امضای حتی یک سند یا یک ریال علیه منافع ملت ایران هرگز اقدام نمی‌کنیم.

وی با تاکید دوباره بر این موضوع که باید ایران را بسازیم، افزود: این ساخت هم باید بر پایه عدالت و محبت باشد.

احمدی‌نژاد اضافه کرد: همه مردم ایران باید دوست و یاور هم باشند و امروز ملت ایران یک خانواده بزرگ و ید واحده است.

وی تاکید کرد: ملت ایران یک قدرت بزرگ است و در برابر همه قدرت‌های جهان خواهد ایستاد و آنها را در جای خود خواهند نشاند.

احمدی‌نژاد ادامه داد: برخی‌ها با زیرسئوال بردن دفاع ملت ایران از حق مسلم دستیابی به انرژی هسته‌ای، به ملت توهین می‌کنند.

احمدی‌نژاد افزود: در قضیه انرژی هسته‌ای می‌گویند تو استقامت و ایستادگی که از خود نشان دادی، دشمنان را عقب راندی، ماجراجویی کردی در حالی که باید بگویم، چشم‌هایتان را باز کنید چرا که به خاطر این ایستادگی و مقاومت ملت ایران بود که آقای اوباما با صراحت اعلام می‌کندکه برای اداره منطقه و جهان نیازمند یاری و حضور ملت ایران هستیم.

وی گفت: ما باید کشور را بر اساس برابری و عدل بسازیم چرا که اگر ثروت کشور را به درستی توزیع کنیم بیکاری، بی‌مسکنی و محرومیت به سرعت از کشور زدوده خواهد شد.

احمدی‌نژاد در پایان گفت: پیام دولت اسلامی و ملت اسلامی ایران این است که راه من جاده محبت است.

سفیر سابق ایران در ایتالیا گفت: یادم هست که در گفت‌وگوهای سعدآباد، استراو وزیر خارجه انگلیس در زمان استراحت پس از مذاکرات، جلوی وزیر خارجه وقت ایران مثل یک فاتح در برابر کسی که الآن تسلیم شده، عمل کرد و پای خود را روی میز دراز نمود. در چنین فضایی دولت نهم پرونده هسته‌ای را به دست گرفت.

به گزارش رجانیوز، ابوالفضل ظهره‌وند سفیر سابق ایران در ایتالیا در پاسخ به این سوال که دولت نهم در چه شرایطی دستگاه سیاست خارجی را تحویل گرفت و رویکرد این دولت به مقوله دیپلماسی چه تفاوتی با متولیان پیشین داشت، گفت: به نظر من تفاوت معناداری را به ویژه در جنبه رویکردها و گفتمان دولت‌ها می‌توان مشاهده کرد. در 8 سال دولت اصلاحات، محصول رویکرد تنش‌زدایی را در عرصه‌های گوناگون از جمله در موضوع پرونده‌ هسته‌ای و روند اعتمادسازی با غرب، حقوق بشر و مسائل منطقه‌ای می‌توان ملاحظه کرد. شاهد هستیم که در آغاز به کار دولت نهم، همه تأسیسات هسته‌ای لاک و مهر شده و دولت جدید در صورت پیگیری رویکردهای قبلی می‌بایست با همکاری آژانس مترصد شغل جدید برای دانشمندان هسته‌ای کشور که با بیکاری مواجه شده بودند، می‌شد.

وی ادامه داد: در موضوع حقوق بشر دولت قبل با عدول از اصول عزت، حکمت و مصلحت، با دلخوش بودن به اعتمادسازی در مذاکره با اروپایی‌ها در جایگاه متهم قرار گرفته و طی چند دور مذاکرات طولانی اتهامی، انتقادی و سازنده پیگیر متقاعدسازی اروپایی‌ها و بستن پرونده حقوق بشری کشور بود و عملاً نه تنها پیشرفتی حاصل نشد بلکه طرف‌های اروپایی با بازکردن پرونده‌های جدیدتر تشجیع شده خواهان ورود به عمیق‌ترین لایه‌های امنیت‌ ملی ایران و اثرگذاری شده بودند.

جک استرا بعد از «سعدآباد»، پای خود را به نشان تحقیر روی میز دراز کرد

ظهره‌وند اضافه کرد: نمونه دیگر موضوع افغانستان است که علی‌رغم همکاری‌های مخلصانه ایران در صحنه میدانی و چشم پوشیدن از تمامی ظرفیت‌های خود از جمله مجاهدین و به کارگیری ادبیات غربی‌ها یعنی جنگ سالار خواندن آنها و همسویی با مدیریت آنها در مقاطع گوناگون و نهایتاً واگذاری دستاوردهای سیاسی نظام در صحنه اجلاس بن به طرف امریکایی، بدون رعایت ملاحظات امنیت ملی و دریافت ما به ازا، صرفاً تحت عنوان اعتمادسازی و تنش‌زدایی مشروعیت لازم برای تهاجم و حضور امریکایی‌ها و ناتو را فراهم ساخته و نهایتاً به محور شرارت ملقب و مفتخر می‌گردد.

این کارشناس مسائل بین‌الملل خاطرنشان کرد: در دوره مذکور در برخی اختلافات مرزی با همان هدف تنش‌زدایی تا آستانه تصمیمات خسارت‌بار جلو می‌روند، که خوشبختانه به دلایلی کار متوقف می‌شود.

وی همچنین گفت: سیاست تنش‌زدایی به سرحدی از وادادگی تنزل می‌کند که آقایان حاضر به رسمیت شناختن طالبان به قیمت انکار قطع آب هیرمند توسط طالبان و چشم‌پوشی از دستگیری و مجازات قاتلین دیپلمات‌ها می‌شوند. یادم هست که در گفت‌وگوهای تهران، آقای جک استراو در زمان استراحت پس از مذاکرات سعدآباد جلوی وزیران خارجه وقت ایران و آلمان مثل یک فاتح در برابر کسی که الآن تسلیم است عمل می‌کند و پای خود را روی میز دراز می‌نماید.

ظهره‌وند اظهار داشت: وقتی این‌ها را نگاه می کنید، می بینید که چه پرونده‌ای قرار است تحویل دولت نهم شود. میزان ادعاها و توقعات به حدی بالا رفته که آقای یوشکا فیشر هنگام خروج از تهران با این لحن و ادبیات می‌گوید که به ایرانی‌ها گفته‌ایم بساط خود را جمع کنید.

وی ادامه داد: طبیعتاً برای این که بخواهید این فضا را برگردانید و از موضع اتهامی خارج شده و در یک موضع فعال و تهاجمی قرار بگیرید قطعاً رویکرد، باید رویکرد متفاوتی باشد مخصوصاً در شرایط کنونی جهان و توجه به این اصل که، تنظیم‌کننده رفتار غربی‌ها در منطقه و جهان صرفاً منافع ملی آنهاست که در هر نقطه‌ای از جهان می‌تواند تعریف شود و می‌بینیم آقایانی که نهایت همکاری را با آنها می کنند تا شاید گامی به جلو بروند و حتی به داشتن تنها 30 سانتریفیوژ راضی می‌شوند غربی‌ها به این هم رضایت نمی‌دهند.

سفیر سابق ایران در ایتالیا خاطرنشان کرد: بنابراین دولت نهم دستگاه سیاست خارجی را در شرایط عملکردی زیرصفر تحویل گرفت تا آن را در راستای سیاست‌های کلی نظام با اعتقاد به آرمانهای حضرت امام(ره) و ارزشهای انقلاب پیگیری و هدایت کند. این شرایط، قطعاً شرایط دشواری بود.

وی افزود: بنابراین امروز و در سال پایانی فعالیت دولت نهم، اثری از پرونده حقوق بشر در کار نیست و چندهزار دستگاه سانتریفیوژ در نطنز در حال فعالیت هستند و تمام مراحل کار در سطح آزمایشگاهی تمام شده و امروز به عرصه‌ای رسیده‌ایم که طرف‌های مقابل ما دیگر موضوع غنی‌سازی را منکر نمی‌شوند و فقط می‌گویند که بیایید درباره این که چگونه می‌توانیم به موقعیتی دست یابیم که این شرایط برای ما رفع نگرانی کند مذاکره کنیم و در صورت رفع نگرانی، حقوق شما را به طور کامل به رسمیت بشناسیم. امروز ایران در صحنه عراق و افغانستان و ... فعال مایشاء است و غرب صریحاً اعلام کرده است که برای برون رفت از مسائل و مشکلات منطقه‌ای نیاز به همکاری ایران دارد و اگر قرار باشد که روی موفقیت یا عدم موفقیت سیاست خارجی دولت نهم بحث کنیم باید روی همین مواضع و واکنش‌ها متمرکز شویم و این که امروز امریکایی‌ها دنبال مذاکره با ما هستند، در حالی که تیم دولت قبل، تمامی ظرفیت‌ها را در صحنه افغانستان به طرف‌های مقابل واگذار کرده بودند و تحت پوشش افغانستان تلاش کردند که هفت دور مذاکره رودررو در ژنو با امریکایی‌ها انجام دهند تا شاید از این رهگذر بتوانند روابط با امریکایی‌ها را پی بگیرند، آن شرایط را با شرایط امروز مقایسه کنید و ببینید که کدام یک برای ما عزت آورده و کدام یک دستاورد ملی به همراه داشته است.

و امروز ما در حیاط خلوت امریکا (امریکای لاتین) نیز پیش رفته‌ایم...

وی در ادامه افزود: یادم می آید در مقطعی سفیر ما را از ونزوئلا اخراج کردند. اما امروز شما در صحنه امریکای لاتین می بینید که ما جزو بازیگران اصلی در حیاط‌خلوت امریکایی‌ها هستیم. روابط ما با نیکاراگوئه تعطیل شده بود اما امروز در سطح بالایی با آنها مناسبات داریم. حتی از جنبه اقتصادی هم اگر نگاه کنید یک حجم روابط چند میلیارد دلاری را با امریکای لاتین از جمله ونزوئلا داریم که این برای ما کلی ظرفیت اقتصادی فراهم کرده و امروز علاوه بر صادرات کالا، صادرات تکنولوژیک هم به آن منطقه داریم و مهندسین ما آنجا فعال هستند. این ناظر بر این است که ما موفق بوده‌ایم و گفتمان دولت نهم که در راستای گفتمان انقلاب، امام و رهبری است مخاطب دارد. شاهد و مثال واضح برای این موضوع، سفر رئیس‌جمهور به اندونزی و استقبال بی‌نظیر مردم از ایشان است. یعنی امروز در جهان الگو و مدل رویکرد به موضوع امنیت ملی، منافع ملی و حتی بالاتر، موضوع عدالت و صلح جهانی در رویکرد و گفتمان آقای احمدی نژاد تطبیق می‌شود و این چیزی نیست جز اتکای دولت به مواضع مقام معظم رهبری، گفتمان انقلاب اسلامی و اعتنا و اعتماد به تحقق پذیر بودن آرمان‌های حضرت امام‌(ره).

ظهره‌وند گفت: بنابراین تفاوت‌های بسیار زیادی هست که اگر برخی ملاحظات نبود می‌شد این پرونده‌ها را باز کرد و مصادیقی که در پرونده‌هاست را به اطلاع افکار عمومی رساند.

وی در پاسخ به این پرسش که "آیا این دولت می‌توانست از حدی که امروز در صحنه سیاست خارجی پیش رفته جلوتر رود؟"، اظهار داشت: بله. چون بخشی از این گفتمان که توسط شخص رئیس جمهور و دولت محترم دنبال شد باید در دستگاه سیاست خارجی اجرایی و عملیاتی می‌شد، که این جنبه از کار وزارت خارجه می‌تواند قابل نقد باشد اما در جنبه گفتمان‌سازی و رویکرد، دولت آقای احمدی‌نژاد را در عرصه سیاست خارجی و پیگیری ملاحظات امنیت ملی کشور موفق می‌دانم.

ظهره‌وند در پاسخ به اینکه "دولت نهم در قبال سیاست‌های کلی و کلان نظام و ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری در حوزه سیاست خارجی چگونه عمل کرد و آیا موفقیت‌های حاصل، محصول این سیاست ها بود یا صرفاً رویکردها؟"، گفت: اعتراف و قبول بسیاری از کشورهای اثرگذار در جهان مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی یک بازیگر اصلی و کلیدی در صحنه تحولات خاورمیانه و منطقه است مصداقی از موفقیت این دولت می‌باشد. آقای جان کری می‌گوید که ما نقش مشروع منطقه‌ای ایران را قبول داریم.

وی افزود: این کلمات از غربی‌ها ساده به دست نمی‌آید و اینکه هر نشستی که الآن می‌گذارند تلاش می‌کنند که ایران را حتماً در آن کنفرانس داشته باشند و افکار عمومی در غرب، اروپا و آسیا به این موضوع اذعان دارند که ایران بازیگر کلیدی در منطقه و حتی جهان است. جالب است بدانید که بنا بر دکترین مونروئه، امریکایی‌ها در دوران جنگ سرد تا مرز درگیری جلو رفتند تا به شوروی سابق اجازه ندهند در امریکای لاتین حضور داشته باشد. اما شما امروز می‌بینید که ما در امریکای لاتین یک بازیگر کلیدی و مطرح هستیم. بنابراین دولت نهم روند غلط گذشته که در آن تلاش داشتند با بی‌اعتنایی به منافع کشور و ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب و بدون تعریف مابه‌ازا با جهان تحت عنوان تنش زدایی و اعتمادسازی وارد تعامل شکلی شوند، این وضعیت را تصحیح کرده و ایران در نزد افکار بین‌المللی و حتی در کشورهایی که فقط به منافع ملی خود فکر می‌کنند، به الگویی برای پیگیری منافع ملی و برخورد با قدرت های سلطه‌گر تبدیل شده است.

این کارشناس مسائل بین‌الملل در پاسخ به اینکه "دولت نهم، نگاه به شرق را در دستور کار سیاست خارجی خود قرار داد. این تغییر نگاه اقتضای شرایط دیپلماسی در مقطع تحویل دولت بود یا نه براساس سیاست دیگری این رویکرد اتخاذ شد؟"، اضافه کرد: فکر نمی‌کنم عنوان نگاه به شرق عنوان مناسبی در این زمینه باشد چرا که اتفاقاً نگاه جامع در این دوره به حوزه سیاست خارجی وارد شد و واقع‌گرایی را از مشخصه‌های رویکرد دولت نهم می‌دانم. یعنی به هر حال دوست و دشمن را باید خوب تشخیص می‌دادیم همچنان که حضرت امام (ره) می‌فرمودند که ما نباید بین گرگ و میش اعتمادسازی کنیم. دولت نهم این وضعیت را خوب تحلیل کرد، مزیت نسبی خود را خوب شناسایی نمود و حوزه‌های بازیگری‌اش را هم به خوبی انتخاب کرد. امروز به جنگ 33 روزه و جنگ 22 روزه که نگاه می‌کنید موفقیت نیروهای لبنانی و حماس را به پای ایران می‌گذارند به خاطر حمایتی که ایران کرده است و به خاطر الهامی که از ایران گرفته‌اند. وقتی این را می‌بینید متوجه می‌شوید که سیاست خارجی هم به شرق و هم به غرب توجه داشته است.

ظهره‌وند همچنین در پاسخ به این سؤال که "از واقع‌بینی به عنوان مشخصه سیاست خارجی این دوره نام بردید. به طور مصداقی در این زمینه توضیح دهید و این که این مشخصه چه دستاوردهایی برای ایران به همراه داشته است؟"، خاطرنشان کرد: یکی از جنبه‌های واقع‌بینی و هوشمندی در دولت نهم این بود که مرز منافع ملی را فرای مرزهای جغرافیای طبیعی تعریف کرد، همان کاری که امریکایی‌ها و غربی‌ها دارند انجام می‌دهند. امروز اگر از آلمان‌ها سؤال کنید در شمال افغانستان چه می‌کنید؟ می‌گویند منافع عالیه ملت آلمان اقتضا می‌کند. به امریکایی‌ها می‌گویید شما در خلیج‌فارس چه می‌کنید؟ می‌گویند منافع حیاتی ما در آنجاست. به ما می‌گویند در امریکای لاتین چه می‌کنید؟ می‌گوییم منافع عالیه ما در آنجاست. وقتی شما در امریکای لاتین خاکریز خود را می‌زنید و به فعالیت می‌پردازید بیانگر توانایی ملی شماست و (آنجا) مخاطب داشته‌اید و به همان نسبت میزان فضایی را که اشغال می‌کنید فضایی است که از رقیب شما سلب می شود و اگر قرار باشد ما درون مرزهای خودمان بمانیم باید مطمئن باشیم مرزهای کشورهای رقیب یا دشمن محدود نمی ماند و ما را از درون خفه می‌کند. بنابراین ما باید به طرف مرزها برویم قبل از این که مرزها به طرف ما بیایند. اگر دنبال این هستیم که غربی‌ها ما را مشروع جلوه دهند این یک خطای فاحش است چرا که منافع نامشروعشان در گرو محدود کردن ما است و هیچ وقت بدون آنکه الزام پیدا کنند منافع ما را مشروع نخواهند دید. ما نباید دنبال مشروعیت گرفتن از غربی‌ها و قدرت‌های بزرگ باشیم.

جلسه مشترک میان نمایندگان مهدی کروبی و میرحسین موسوی به منظور هماهنگی درخصوص مناظره دیشب میان این دو کاندیدا برگزار شد.

به گزارش رجانیوز، در این جلسه که با حضور عباس عبدی (نماینده کروبی) و علیرضا بهشتی (نماینده موسوی) تشکیل شد، طرفین توافق کردند، سطح بحث از مناظره جدی درباره سوابق این دو کاندیدا و برنامه‌های آنان به نقد وضع موجود و حمله به احمدی‌نژاد اختصاص داده شود.

عبدی در این جلسه با اشاره به بازخورد بسیار منفی مناظره شب گذشته برای کروبی در افکار عمومی و متهم شدن وی به زد و بند با افراد بدنام اقتصادی، تأکید کرده است که همان‌طور که کروبی در پایان مناظره شب گذشته‌اش با احمدی‌نژاد گفت، قصد دارد بخش دیگری از انتقاداتش به احمدی‌نژاد را امشب بیان کند.

بهشتی هم با تأکید بر اینکه نتیجه مناظره با موسوی هم تا حد زیادی به نفع احمدی‌نژاد بود و تنها شانس مهندس این بود که تمام کننده بحث بود، تأکید کرده است که از فرصت امشب باید به طور کامل برای نقد وضع موجود استفاده کرد و ضمن تکرار اینکه ادامه این وضع، مساوی با سقوط است، مناظره را از فاز تقابل درخصوص سوابق یا اطرافیان، به برنامه‌ها برای تغییر وضع جهت‌دهی کرد.

این هماهنگی در حالی صورت می‌گیرد که گفته می‌شد پیش از مناظره موسوی و رضایی هم جلسه هماهنگی مشابهی در منزل رضایی تشکیل شده بود.

موسوی در مناظره با رضایی با نقض صریح دستورالعمل تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، اقدام به قرائت سخنرانی و اظهار مطالبی علیه احمدی‌نژاد (کاندیدای غایب) کرده بود.

«وقتی با عربده کشی وارد دبیرستان ابومسلم شد، همه به وحشت افتادند. شعبان بی مخ کارهایش را همین طوری پیش می برد. معدل فرخزاد تک شده بود و او رفته بود تا مشکل را حل کند یا به عبارت بهتر کار را یک سره کند. مسئولان دبیرستان با ترس و لرز گفتند: حالا چه امر می‌فرمایید؟ آیا به این بچه! بیست بدهیم خوب است؟ و شعبان بی مخ با پرخاش و فریاد از آنها خواست تا به فرخزاد نمره 100 یا 200 بدهند!»

قبل از کودتای 28 مرداد، بیشتر در حد یک جاسوس اجیر شده شناخته می شد. اما به دنبال کودتا بود که در دربار و امرای ارتش و رجال سیاسی هم نفوذ ویژه ای پیدا کرد. خود او در جایی با اشاره به آن دوران و قدرت روزافزونش می گوید: «اون موقع من هر کاری می‌خواستم تو تهرون بکنم می‌تونستم.» این گونه بود که نام "شعبان علی جعفری" یا "شعبان خان" یا همان "شعبان بی مخ" با زورگویی، بدمستی، باج‌گیری، چاقوکشی و آدم‌کشی در تاریخ قرین شد.

او سالهابه عنوان یکی از مظاهر قدرت رژیم پهلوی برای سرکوب مردم شناخته می شد. وقتی به پیشنهاد تیمسار زاهدی با شاه ملاقات کرد، توانست زمینی را برای تأسیس باشگاه ورزشی نصیب خود سازد و از این طریق جمعیتی را به نام جمعیت جوانان جانباز تشکیل دهد تا در مواقعی ضروری از آنان استفاده شود.

دربار هزینه‌های باشگاهش را هم پرداخت می کرد. در اسفند 1332، وقتی دکتر حسین فاطمی دستگیر شد، شعبان بی مخ مقابل شهربانی حاضر شد تا خصومت دیرینه اش را پایان بخشد. به این ترتیب بود که فاطمی زیر مشت و لگد گرفته شد و با ضربات چاقوی قداره بندهای بی مخ مورد پذیرایی قرار گرفت. منطق شعبان بی مخ منطق خشونت بود.

با این همه، "شعبان خان" مراسم عزاداری هم برپا می کرد! هزینه مراسم روضه‏خوانی دهه ماه محرم در تکیه دباغخانه را ساواک به عهده می گرفت. در واقع او با همه خیانت ها و زورگویی هایش، خود را مذهبی و ظاهرالصلاح! جلوه می داد. با آغاز نهضت انقلاب اسلامی کم کم احساس خطر کرد و به اسرائیل گریخت اما بعدها مجدداً به ایران بازگشت و همزمان با خروج شاه از کشور به ژاپن رفت. شعبان بی مخ سرانجام در سالگرد 28 مرداد و در سال 1385 یعنی تقریباً 3 سال پیش در سن 85 سالگی در لس آنجلس آمریکا درگذشت تا به همه اثبات کند هیچ زورگویی را دیگر تاب جدال با مرگ نیست.

اگرچه سال ها از زورگویی های "شعبان خان" می گذرد اما هم چنان رد پایی از جدال با منطق دیده می شود. درگیری های خیابانی طی روزهای اخیر و حملات گسترده به ستادهای انتخاباتی که منجر به مجروح شدن تعدادی از فعالین انتخاباتی شده است، خواه ناخواه فضای قداره کشی های شعبان بی مخ را تداعی می کند.

شاید از همین رو بود که رهبر انقلاب نیز رسماً در این خصوص ابراز نگرانی کردند و فرمودند: «بعضى‏ها از این طرفداران متعصب هم هستند، خیلى علاقه‏مند سرسختند به آن نامزد خودشان. خیلى خوب، باشند، حرفى نیست؛ اما مواظب باشید، مراقب باشید که این علاقه‏مندى‏ها به اصطکاک نینجامد؛ به اغتشاش نینجامد. شما دارید براى عقیده‏ى خودتان، براى ایمان خودتان تلاش می‌کنید؛ نگذارید دشمنِ این ایمان، دشمنِ این آرمان از شما سوء استفاده کند. من شنیدم و اطلاع پیدا کردم که در خیابان‌ها بعضى از جوانان طرفداران نامزدها می‌روند -حالا من درباره‏ى این رفتن تو خیابانها حرفى نمی‌زنم- اما مؤکداً می‌گویم: مبادا این خیابان‏گردى‏ها به مقابله، به مجادله، به درگیرى بینجامد؛ مواظب باشید. اگر کسى دیدید که اصرار بر اغتشاش و درگیرى دارد، بدانید او یا خائن است، یا بسیار غافل است.»

هشدار رهبر انقلاب در حالی بود که طی این روزها ستادهای متعددی در سطح کشور مورد حمله قرار گرفته بودند و حضورهای خیابانی نیز به درگیری‌ها زد و خوردهای گسترده منجر شده بود. این در حالی است که گفته می‌شود هواداران برخی نامزدهای انتخاباتی تلاش می کنند با ایجاد درگیری و امنیتی کردن فضای کشور جریان انتخابات را به سود خود پیش ببرند و حتی در صورت شکسست انتخاباتی از این فضا برای آشوب های بعد انتخابات بهره بگیرند.

میثم نیلی مسئول کمیته سیاسی ستاد هماهنگی حمایت های مردمی دکتر احمدی نژاد پیش از این در این خصوص گفته بود: «آنها تصمیم گرفته اند با دامن زدن به تنش های خیابانی، دوپینگ تبلیغاتی کنند و در صورت شکست، هزینه عدم اعتماد مردم به خود را بالا ببرند.»

نیلی همچنین افزوده بود: «در شرایطی که مردم، به‌ویژه جوانان دوست دارند با شور و هیجان در فضای پر جنب و جوش کاندیدای مورد علاقه خود را تبلیغ کنند، متأسفانه برخی جریانات سیاسی که سال‌ها حاکمیت را در دست داشته‌اند و اکنون دست خود را از بیت المال کوتاه می بینند، با شیوه های پیچیده پروپاگاندا و تبلیغات سیاسی جامعه را به سمت آشوب و تشنج هدایت می کنند.»

مسئول کمیته سیاسی ستاد دکتر احمدی نژاد ضمن اشاره به فعال شدن برخی جریانات برای تشنج آفرینی افزوده بود: «این جریان‌ها هم اکنون پشت پرده برخی ستادها مشغول طراحی برای سوء استفاده از آزادی حاکم بر جامعه و شور ونشاط انتخاباتی مشهود در ملت هستند و از برخی جوانان عزیز نیز به عنوان پیاده نظام در جهت درگیری اجتماعی سوء استفاده می کنند.»

گفته می شود طی روزهای اخیر 54 نفر از حامیان احمد نژاد در سطح کشور به نوعی مجروح یا مضروب شده اند و برخی ستادهای انتخاباتی نیز مورد هجمه هواداران برخی نامزدها قرار گرفته است.

سید مجتبی ثمره هاشمی نیز با اشاره به بداخلاقی های صورت گرفته و به آتش کشیده شدن بنرهای انتخاباتی دکتر احمدی نژاد گفت: «توصیه ستاد هماهنگی حمایت‌های مردمی دکتر احمدی‌نژاد این است که کلیه کسانی که از طرفداران آقای احمدی نژاد هستند، خونسردی خود را در همه موارد حفظ کنند و مراقبت لازم را داشته باشند و در مواردی که احتمالاً پیش آید با مراجع مربوط ارتباط برقرار و از درگیری و برخورد به شدت پرهیز کنند.»

رییس ستاد هماهنگی حمایت های مردمی دکتر احمدی‌نژاد همچنین با محکوم کردن انتشار برخی عکسها گفت: «انتشار عکس‌ها اقدامی غیراخلاقی و خلاف موازین شرعی، حقوقی و عرفی است و مسلماً افرادی که به چنین اقدامی دست می‌زنند صرفاً قصد تخریب آقای احمدی‌نژاد را دارند که به هیچ وجه مورد تأیید این ستاد نیست، لذا از کلیه حامیان آقای دکتر احمدی‌نژاد انتظار می رود که با هوشیاری تمام عمل کنند.»

بداخلاقی های انتخاباتی نسبت به فعالین حامی احمدی نژاد در سطح کشور در حالی است که سایت خبری رجانیوز هم طی این روزها و بعد از مناظره تلویزیونی دکتر احمدی نژاد با مهندس موسوی بارها مورد هجمه هکرها قرار گرفته است. در این مناظره میرحسین موسوی رسما از سایت رجانیوز نام برد که به نظر می رسد همین مسئله برای حامیان ایشان تداعی نوعی دستور حمله به منطق حامیان احمدی نژاد را داشته است.

گفتنی است طی این روزها رجانیوز مستندات متعددی را در باب عدم صداقت مهندس موسوی منتشر کرده بود و حتی از استفاده ی از عنوان جعلی "دکتر" در دانشگاه تربیت مدرس برای ایشان خبر داده بود. این همه البته با سکوت معنی دار حامیان ایشان مواجه شد تا اینکه بعد از مناظره تلویزیونی، برخی ترجیح دادند به جای پاسخ گفتن به ابهامت و حل مسئله تمام تلاش خود را برای پاک کردن صورت مسئله به کار بندند.

X