علی نادری

1. دیدار رهبر انقلاب اسلامی با دانشجویان دانشگاه علم وصنعت را شاید بتوان یکی از مهترین دیدارهای ایشان در سالیان اخیر دانست. هرچند رسانه‌ها در پوشش اخبار این دیدار بیشتر بر جملاتی تأکید کردند که در آن به تمجید از انقلابى بودن، تعهد، کارآمدی، فعال بودن و شجاعت رئیس‌جمهور پرداخته شده بود، و هرچند در تحلیل‌ها، انتخاب دانشگاه علم‌وصنعت به عنوان محل این دیدار اماره‌ای از توجه رهبر انقلاب به دولت نهم و رئیس جمهور خوانده شد، ولی به نظر می رسد آنچه دراین دیدار بیش از تمجیدها و تعریف‌ها اهمیت داشت، مدل و شیوه‌ای از حکومت‌داری بود کهرهبر انقلاببرمبنای گفتمان انقلاب اسلامی مطالبه کردند و صد البته جمع دانشجویان به عنوان مجموعه‌ای بریّ از شائبه قدرت طلبی و مشهور به آرمان‌طلبی، خود مزیدی بود بر علت این بیانات.

"صورت" انقلاب اسلامی و "سیرت" آن؛ همه مسئله این بود و نسبت این دو با هم. آن هم در واپسین روزها از دهه سوم انقلاب اسلامی. آن زمان که اهالی انقلاب اسلامی برای تحقق آرمان‌ها، مطالبات و دغدغه‌هایی که سالیان دراز مبارزه فراهم آورده بود، بر سر مدل حکومت‌داری بحث می کردند، ساختار حکومتی "جمهوری اسلامی" به عنوان شیوه و مدلی که ظرفیت تحقق ابعاد گوناگون "انقلاب اسلامی" را داراست، انتخاب شد و برهمین مبنا، ساختارهای حقوقی "جمهوری اسلامی" شکل گرفت. اما به راستی تنها با داشتن "صورتی" از انقلاب اسلامی، بدون توجه به "سیرت" انقلابی، امیدی به تحقق آرمان‌های انقلابی وجود داشت؟ شاید جدایی همین "سیرت" از "صورت" مهمترین خطری بود که نظام اسلامی را تهدید می کرد و می کند، آنچنانکه رهبری در این دیدار فرمودند:

«اگر این مغزهاى حقیقى و این بخش هاى اصلىِ هویت واقعى جمهورى اسلامى از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهرىِ جمهورى اسلامى خیلى کمکى نمی کند؛ خیلى اثرى نمی بخشد و پسوند "اسلامى" بعد از مجلس شورا: مجلس شوراى اسلامى؛ دولت جمهورى اسلامى، به تنهایى کارى صورت نمی دهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت، از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. این، اساس قضیه است.»

2. در سالیان پس از دفاع مقدس، عمده‌ترین چالشی که نظام اسلامی با آن دست به گریبان بود، تهی شدن از هویت انقلابی خود بود، چرا که التزام به اصول انقلابی، هزینه‌هایی را طلب می کرد که درگیر شدن با امورات پرحجم اجرایی، پذیرش آن‌ها را برای عده‌ای از دولتمردان دشوار می‌ساخت. هر چند دوران دفاع مقدس و شور انقلابی اهالی جهاد وشهادت، چنان روحی را در جامعه دمیده بود که امکان چشم‌پوشی از گفتمان انقلاب اسلامی را در تصمیم گیرهای کلان به راحتی به دولتمردان نمی‌داد، اما آنچه را که در سال های پس از آن روی داد، می توان نشانه ای بر کم رنگ شدن این گفتمان در تصمیم گیری‌های کلان دولتمردان دانست.

هر آنچه رنگ و بوی انقلابی داشت، برچسبی معادل "تندروی" دریافت کرد و آنگونه شد که در مقابل این "تندروی"، "اعتدال" به متاعی بس گرانبها بدل شد، چراکه حرکت در خلاف مسیر رود خانه‌ی دهکده‌ی جهانی، اقتضائاتی داشت که جز مؤمنین به انقلاب و مبانی آن را توان پرداختنش نبود، و اینگونه شد که "تنش زدایی"، "اعتدال" و "فن سالاری" به عنوان ویژگی های مدیریت مطلوب شناخته شد.

تغییری بی سرو صدا در "سیرت" انقلابیِ تکیه زدگان بر مناصب جمهوری اسلامی. آنچنانکه رهبر حکیم انقلاب فرمودند:

«انحراف در هدف‏ها، در آرمان‏ها، در جهت‏گیرى‏ها را باید مراقبت کرد که پیش نیاید، و این چیزى است که ما در طول این سال‏هاى طولانى -به‏خصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام- درگیرش بودیم؛ جزء درگیرى‏هاى اساسى در این دو دهه‏ى گذشته، یکى همین بوده.»

3. ویژگی‌‌هایی چون "عدالت‏طلبى"، "ساده‏زیستى"، "اجتناب از اشرافی‏گرى"، "کار و تلاش مخلصانه"، "اعتماد به مردم"، "جهاد و شهادت"، "شجاعت در برابر هیبت دشمن"، "نزدیکى با ملت‏هاى مسلمان"، "طلب و پویایى علمى بى‏وقفه" که رهبر انقلاب در این دیدار از آن‌ها به عنوان شاخصه‌های هویت انقلابی و به عبارتی "سیرت" انقلاب یاد کردند، را امروز می‌توان در منش دولتمردان دولت نهم یافت. مؤلفه‏هایی که علی‏رغم رنگ باختن در دولت‌های پس از جنگ، دولت نهم را بر آن داشت تا با شعار تحقق آن‏ها به میدان بیاید. همان مؤلفه‌هایی که به تعبیر رهبر انقلاب، سبب گرم‏تر شدن حمایت‏های ایشان از دولت نهم است و از سوی دیگر همان مؤلفه هایی که سبب گرم‌تر شدن مخالفت ها، تخریب ها و کارشکنی‌هاست.

نزاع برسر گفتمانی است که دولت نهم به آن پایبند است و بسیاری از نخبگانی که روزگاری بر مسندها تکیه زده بودند، امروز برنمی‏تابند؛ حتی احمدی‏نژاد هم محل نزاع نیست. نزاع بر سر پذیرش گفتمان انقلاب اسلامی با همه لوازم آن است. گفتمانی که بی شک با گفتمان های وارداتی همچون لیبرالیسم، هیچ نسبتی ندارد و اینک احمدی‏نژاد با همه کاستی‌های احتمالی، نمادی است از این گفتمان.

و دیگر بر کسی پوشیده نیست که در این جدال، هدایت جبهه اصحاب انقلاب را جز رهبر انقلاب بر عهده ندارد، جدالی که حیات نظام اسلامی به آن وابسته است:

«جمهورى اسلامى را نمی‏توانند تکان بدهند. ما باید خودمان مراقب باشیم که از درون پوک نشویم؛ از درون پوسیده نشویم.»

4. سؤال اینجاست: نظام را نخبگان شکل می‏دهند؛ با نخبگانی که حاضرند برای ساختن دولتی منهای احمدی‏نژاد، با رقیبان و حتی دشمنان سالیان گذشته خویش بر سر یک سفره بنشینند، چگونه می‏توان به سوی تثبیت هویت انقلابی جمهوری اسلامی پیش رفت؟

بعید به نظر می‏رسد که مشکل طراحان طرح‌های رنگارنگی که این روزها با پسوند "ملی" در رسانه‌ها خود نمایی می کنند، شخص احمدی‏نژاد باشد. دیگر جنس دعوا سیاسی نیست، ماجرا، ماجرای جدال اصحاب گفتمان انقلاب اسلامی با مخالفین این گفتمان در تثبیت هویت انقلابی نظام اسلامی است، جدالی که می‏تواند نوید بخش تحقق دولت اسلامی باشد، جدالی که هرگز سیاسی نیست.

همواره این سؤال برای نگارنده مطرح بود که چگونه تصریحات واضح و غیر قابل انکار رسول اکرم صلوات الله علیه و آله در غدیر خم بر ولایت و وصایت امیرالمؤمنین علیه‏السلام، در جمعی بالغ بر 120 هزار نفر، آن‏هم از همه بلاد اسلامی، در مدت زمانی نزدیک به 70 روز به دست فراموشی سپرده شد؟ این روزها و پس از تأکیدات و تصریحات رهبر انقلاب بر رویکرد انقلابی دولت و فراموشی این تصریحات در کمتر از چند روز آن‏هم توسط یاران دیرین انقلاب اسلامی، شاید بتوان به خوبی شرایط را آن زمان را درک کرد.

آری! هرچند بسیاری از حاضرین در گردهمایی غدیر نماد اسلام و از پیش کسوتان مسلمانی بودند ولی آنچه روشن است این است که در دل با اسلام راستین، فاصله‌ای به اندازه فاصله علی علیه‏السلام با غاصبان ولایتش داشتند، فاصله‌ای که شاید بتوان امروز نیز درمنش بسیاری از یاران، اصحاب و نماد های انقلاب اسلامی مشاهده کرد. جدال غدیر، جدالی بر سر اسلام شاهنشاهی و اسلام علوی بود و شانه خالی کردن از پذیرش این الزامات اسلام علوی.

امروز نخبگان انقلاب اسلامی هستند که در آستانه دهه چهارم انقلاب باید جبهه خود را در این جدال تاریخی که قدمتش به درازای تاریخ بشر است، مشخص کنند "و لتغربلن غربلة..."


X