در شب ۲۳ ماه رمضان روی بام منزل تنها احیا داشتم هنگام سحر ناگاه حالت غشوه به من دست داد و در ان حال متوجه شدم که تمام عالم اعلا مملو از جمعیت است و سر وصدای فراوانی است از صدایی که فصیحتر و به من نزدیکتر بود پرسیدم تو را به خدا تو کیستی؟ فرمود جبریل.گفتم امشب چه خبر است؟ گفت فاطمه با مریم و اسیه و خدیجه و کلثوم برای زیارت قبر حسین مروند و این جمعیت ارواح پیغمبران و ملایکه هستند
گفتم برای خدا مرا هم ببرید فرمود زیارت تو از همینجا قبول است و سعادتی داشتی که این منظره را ببینی
راوی گویدبه راستی حاجی مزبور علاقه شدیدی به امام حسین نصیبش شده است در همان مجلس دو ساعتی چند مرتبه که اسم حضرت حسین را میبرد بی اختیارگریان و نالان میشد وچند دقیقه نمیتوانست سخن گوید و میفرمود طاقت ذکر مصیبت ان حضرت را ندارم