متن زیر حاصل گفتگوی نشریه حریم با دکتر احمدی نژاد در سال 80 است. برخی مواردی که در این گفتگو به آن اشاره شده است مربوط به شرایط روز دفتر تحکیم وحدت است و از آنجایی که احمدی نژاد جزء مؤسسین این دفتر بوده است، از خاستگاه تشکیل و مقایسه با وضعیت موجود آن سخن گفته است.

همچنین در این گفتگو مرزبندی های شفاف استاد دانشگاه آن روز و رئیس جمهور امروز با جریان های لیبرال بیان شده است. به مناسبت 16 آذر، روز دانشجو متن کامل این گفتگو در ادامه آمده است:

حوادث اخیر حاکی از این است که دفتر تحکیم وحدت متأسفانه دارد پیوندهایی را با جریان مشکوک برقرار می کند، به طور آشکار با نهضت آزادی بعد از حادثه کوی دانشگاه هم که بسیاری از پرده ها برافتاد و در واقع پشت پرده اجمالی این جریان نشاده داده شد. برداشت ها و باورهای شما نسبت به حرکت هایی که اخیراً تحت عنوان دفتر تحکیم دارد شکل می گیرد چیست؟

توجه داشته باشید که اساساً دفتر تحکیم وحدت برای صیانت از جریان دانشجویی در مقابل جریانات انحرافی تشکیل شد. اول انقلاب جریان التقاطی که گروه منافقین و جنبش مسلمانان مبارز تبلور آن بودند و همین طور گروه های لیبرال که در رأس آنها نهضت آزادی بود، اینها حضور داشتند، انجمن های اسلامی به عنوان پیروان حرکت اسلام ناب و پیگیری تحقق حاکمیت دینی ناب در مقابل جریانات انحرافی تشکیل شد، چون آنها گروه های بسیار سازمان یافته ای پشت شان بود، انجمن های اسلامی به تنهایی از توان کافی برای حفظ خودشان و مقابله با طراحی های آنها برخوردار نبودند. برای اینکه این توان را افزایش بدهند، دور هم جمع شدند و چیزی به نام دفتر تحکیم را تأسیس کرند که این انجمن ها در ساختار تحکیم نیروهایشان را روی هم بریزند، تعامل بکنند، پشتیبانی بکنند از همدیگر و بتوانند از مسیر اصلی انقلاب در مقابل انحرافات دفاع کنند.

اساسنامه ای هم که تنظیم شده دقیقاً همین است، یعنی در اساسنامه اهداف دفتر تحکیم، پیگیری حاکمیت دینی و استقرار حکومت اسلامی، البته از دیدگاه حضرت امام و رهبری و مقابله با کلیه جریانات انحرافی درج شده است.

اینکه می فرمایید یک سری حرکت هایی اخیراً دیده می شود، اولاً این حرکت ها را باید باز کنیم. شاید منظور شما این اعلامیه ای است که اخیراً به نام دفتر تحکیم و شورای عمومی انجمن های تهران صادر شده است.

اولاً در اساسنامه تحکیم، چیزی به نام شورای عمومی تهران وجود ندارد. یک شورای عمومی هست، آن هم همه انجمن های سراسر کشورند و این شورای عمومی تهران هویت واقعی ندارند. پس این یک اشکال که اصلاً خلاف اساسنامه است، ثانیاً بعضی از این انجمن ها در شرایط فعلی اصلاً شورای مرکزی ندارند، رسمیت ندارند، از جمله انجمن اسلامی علم و صنعت، خوب اینها 2 دفعه انتخابات کردند و انتخابات شان باطل شد، یعنی هم از خود دفتر تحکیم وحدت مرکزی آمدند و هم از هیأت 3 نفره داخل دانشگاه نظر دادند که این باطل است. حالا به هردلیل، بنابراین شورای موجه رسمی وجود ندارد. چطور امضا می کنند، اعلامیه می دهند.

نکته سوم اینکه قراربود جریان دفتر تحکیم حامی اسلامی ناب و حاکمیت دینی و خط ولایت باشد، اما موضع گیری در مقابل حرکت اصیل انقلاب، یعنی جدا شدن از اساسنامه و قطعاً حرکتی غیرمشروع و برخلاف اساسنامه.

نکته چهارم اینکه مجموعه ای که امروز به نام دفتر تحکیم فعالیت می کنند، اینها نماینده جریان مذهبی در دانشگاه نیست. البته اینهایی که این اطلاعیه را دادند، نه اینکه اصل دفتر تحکیم، این کسانی که در شوراهای انجمن های اسلامی دانشگاه های تهران به اصطلاح نفوذ کردند و حضور دارند، اینها به هیچ وجه نماینده جریان مذهبی در دانشگاه نیستند.

نکته آخر اینکه این مجموعه به هیچ وجه نماینده افکار عمومی دانشگاهی ها هم نیست، یعنی وقتی که بررسی می کنیم، اینها تلاش می کنند با هزار تبلیغات و حتی بعضی از رسانه های بیگانه هم از آنها حمایت می کنند، تجمع می گذارند در دانشگاه امیرکبیر، از 30 هزاردانشجو که در تهران هست، خودشان 700، 800 نفر جمع می شوند، آنها هم بعضی هایشان دانشجو نیستند، با انگیزه های دیگر آمدند، نمایندگان مجلس تعدادی آمدند، از احزاب مدعی آمدند، اینها شدند حدود 800 نفر، این نشان می دهد که اینها نماینده افکار عمومی دانشجویان هم نیستند. بنابراین باید راجع به چنین پدیده ای صحیت کنیم که اکنون این مسائل و مشکلات دورش هست، این که می فرمایید انحراف درست شده است.

در صحبت هایتان اشاره کردید که اساس دفتر تحکیم وحدت بر پایه رفتارهای اسلامی انجمن های اسلامی شکل گرفت، با عنایت به اینکه رفتارهای اسلامی و انجمن های اسلامی مسبب تشکیل و تأسیس این دفتر بودند، چه عواملی سبب این شد که بعضی از دوستان، بعضی از اعضا از تحکیم وحدت فاصله گرفت؟ چه عواملی باعث شد که ریزش هایی در دفتر تحکیم به وجود بیاید؟

این را باید یک مقدار عمیق تر بررسی کنیم. چندعامل به نظر من باعث شد که این وضعیت امروز در شورای جعلی عمومی تهران به وجود بیاید، چون من معتقد نیستم که کل انجمن های اسلامی که عضو تحکیم هستند یا آن حرکت اصلی دفتر تحکیم این مقدار دچار مسأله باشد.

یعنی آن هسته مرکزی اصلی خود را حفظ کرده؟

در حرکت عمومی آن هنوز جریانات ارزشی و انقلابی حضور مؤثر دارد، چقدر تلاش کنند؟ اما بعضی از انجمن های اسلامی ما دچار آسیب شده اند، آسیب نفوذ. نفوذ کسانی که می خواهند از گذشته پر افتخار حرکت دانشجویی استفاده بکنند که درواقع هویت آنها، هویت مذهب و دینی است، اما علیه اهداف گذشته، یعنی از آن شخصیت و آن اعتبار استفاده کنند جهت زدن ریشه های همان اهداف. این را ما می گوییم نفاق.

باید برگردیم به سال های 63، 64. این سالها تازه این دسته بندی های سیاسی در کشور ما داشت شکل می گرفت. چپ و راست و... بعضی از جریانات سیاسی آن زمان برای پرکردن خلأ پایگاه اجتماعی شان نیازمند حرکت دانشجویی بودند. اینها آمدند سراغ انجمن های اسلامی و تحکیم. حمایت هم شدند از طریق سازمان ها، آمدند داخل تحکیم. در واقع یک نوع تصفیه ای را انجام دادند. افرادی آمدند وارد شدند، حتی کسانی که دانشجو نبودند. آمدند و با استفاده از فضایی که آن روز بود، شرایط جنگی بود و خیلی ها رعایت بسیاری از مسائل را در رقابت های سیاسی می کردند، آمدند و گرفتند. یا این نیست که از عنوان دفتر تحکیم، از قدرت دانشجویی، در معادلات سیاسی داخل حزبی و کسب قدرت تا حدی حاضرند اصول را فدا کنند، دیگر از این مرحله بالاتر نمی روند. به هرحال آنها هم الآن دارند یک عکس العمل هایی نشان می دهند که آن هم بی تأثیر نیست، اما به هرحال دانشجو از آنجایی که جوان است و پاک و آرمانخواه است، خلاصه متوجه نفاق خواهد شد و آن را پس خواهد زد، همیشه همینطور بوده است. این حرکت نفوذی نفاق چون در درون خودش یک تناقض اساسی دارد، نمی تواند ادامه بدهد.

خلاصه از یک طرف می خواهد از عنوان انجمن اسلامی که دارای اعتبار دینی و اعتبار انقلاب اسلامی است، استفاده بکند، از یک طرف می خواهد زیر آب همه اینها را بزند. این را نمی تواند ادامه بدهد، چون این تناقض معنایی یک جایی باید حل بشود. من فکر می کنم این عناصر نفوذی به هرحال باید این اسم را از روی خودشان بردارند. اسم خودشان را بگذارند واین طور خواهد شد. به هرحال باید این نهاد مقدس را تحویل صاحبان اصلی اول بدهند.

به هرحال الآن ما مدعی هستیم که جریان نهضت آزادی پیوند محسوسی دارد با تحکیم. آیا نباید خودشان بیایند شفاف بگویند؟

من خودم بیشتر دوست دارم که ما از موضع فکری طبقه بندی کنیم. عناصر لیبرال بی قیدی که اعتقادی به هیچ یک از مبانی ملی و دینی ندارند، برخلاف آنچه که اسم خودشان را ملی و مذهبی می گذارند، حتی به مبانی ملی ما اعتقاد ندارند، چون به هرحال مبانی ملی ما این است که عزیزباشیم در دنیا. چرا ما باید تیول امریکا باشیم؟ چرا باید تابع سیاست های جهانی باشیم؟ ما پایه گذار تمدن بودیم در دنیا، امروز چرا نتوانیم در صحنه های سیاسی اقتصادی حرف بالا را بزنیم؟ چرا وقتی دشمن به ما حمله می کند، نرویم دفاع کنیم؟ خوب اینها که دروغ می گویند ملی. خب، مذهبی هم که هرکس مذهب خودش را خودش تعیین بکند، مثلاً اعتیاد رواج پیدا کند، بگوییم اشکال ندارد، فساد رواج پیدا کند، بگوییم اشکال ندارد، تفسیر شما این است که این فساد است، من نمی دانم. اگر هرکس دین خودش را خودش تفسیر کند، چه چیزی ازدین باقی می ماند؟ این موجب دیکتاتوری است. وقتی شما دین را این جوری نصفش بکنید، در واقع دارید زمینه های دیکتاتوری را مهیا می کنید، این نمی تواند ادامه بدهد.

آیا این موضوع حل خواهد شد؟

من فکر می کنم که حرکت عمومی دانشجویی ما نمی تواند این جریان نفاق را با جریان زبونی در مقابل غربی ها و خودباختگی را برای درازمدت تحمل بکند. در گذشته هم همین طور بود. از متن حرکت دانشجویی، حرکت خودباوری و اتکاء به نفس جوشید و بسیار من امیدوارم که این رویکرد مبارک اتفاق بیافتد. نشانه هایش را ما داریم، می بینیم.


دسته ها :
X